- آموزش
- استراتژی های معاملاتی فارکس
استراتژی های معاملاتی فارکس
استراتژی معاملۀ فارکس چیست
در هنگام نوسان شدید بازار که قیمت ها به سرعت جابجا می شوند، معامله گران به چیزی قابل لمس نیاز دارند که به آن تکیه کنند و در همینجاست که استراتژی های معاملۀ فارکس وارد می شوند. استراتژی معاملۀ فارکس عبارت است از یک تکنیک که معامله گران فارکس از آن برای تصمیم گیری دربارۀ خرید یا فروش یک جفت ارز در زمانی معین استفاده می کنند.
استراتژی های فارکس هم می توانند مبتنی بر تحلیل تکنیکی باشند و هم مبتنی بر تحلیل بنیادی باشند و هم مبتنی بر هر دو. استراتژی ها معمولاً سیگنال های معامله ایجاد می کنند که اساساً از آنها برای اقدام استفاده می شوند. استراتژی های معاملۀ فارکس مشهوری وجود دارند که براحتی پیدا می شوند و یا اینکه معامله گران خودشان می توانند این استراتژی ها را ایجاد کنند. شاید شما به یکی از محبوب ترین ابزارهای معاملاتی یعنی ابزار معاملاتی ارزهای دیجیتال علاقمند باشید. برای اینکه دانش بیشتری درباره معامله ارز دیجیتال کسب کنید، می توانید از استراتژی معاملاتی ارز دیجیتال شروع کنید و آنها را بیاموزید.
انواع استراتژی معامله
معاملۀ نوسانی
این استراتژی یک استراتژی معاملاتی بلندمدت است که در طی آن معاملات به مدت چند روز و گاهی اوقات تا چند هفته حفظ می شوند. اساس استراتژی معاملۀ نوسانی مبتنی است بر کسب سود از "نوسانات" بزرگ بازار.
تحلیل بنیادی در چهارچوب بلندمدت نقش مهمی ایفا می کند. اغلب انتشار اخبار مهم و غیرمنتظرۀ بازار موجب ایجاد نوسانات قوی می شوند. اخباری مانند گزارش های درآمدی شرکت ها یا نشست های بانک های مرکزی که به معنای آن است که معامله گران نوسانگیر باید از رویدادهای بنیادی بازار مطلع باشند.
راه هایی برای توسعۀ یک برنامۀ معاملاتی معتبر وجود دارند. در ادامه متداول ترین تکنیک های معاملۀ نوسان را با شما به اشتراک می گذاریم.
بازنگری های تاکتیک های معاملۀ نوسان
- تقاطع های میانگین متحرک - هرگاه یک خط میانگین متحرک (MA) دارای دورۀ زمانی کوچک تر به بالای یک خط میانگین متحرک (MA) دارای دورۀ زمانی بزرگ تر می رسد، یک سیگنال خرید ایجاد می شود زیرا نشان می دهد که روند در حال رشد است. به این رویداد "تقاطع طلایی" گفته می شود.
- الگوهای فنجان و دسته - یک الگوی فنجان و دسته عبارت است از یک الگوی نمودار تکنیکی که نشان دهندۀ یک فنجان و دسته است که در آن فنجان به شکل U است و دسته کمی نزولی است. الگوی فنجان و دسته به عنوان یک سیگنال صعودی که روند صعودی را نشان می دهد شناخته می شود و از آن برای مشخص کردن فرصت های خرید استفاده می گردد.
- الگوهای سر و شانه - الگوی سر و شانه یک اندیکاتور تکنیکی است متشکل از یک الگوی نمودار که سه اوج را نشان می دهد که دو اوج بیرونی اش ارتفاع یکسان دارند و اوج وسطی اش بلندتر است. الگوی سر و شانه بیانگر ایجاد یک الگوی نمودار خاص است که وارونگی روند از صعودی به نزولی را پیش بینی می کند.
- پرچم ها - پرچم ها محوطه هایی هستند که قیمت درون آنها حرکت می کند و یک حرکت خلاف جهت را نشان می دهد که پس از یک حرکت شدید در قیمت رخ می دهد. این الگو معمولاً از پنج تا بیست شمع تشکیل می شود. الگوهای پرچم می توانند روند صعودی (پرچم صعودی) یا روند نزولی (پرچم نزولی) باشند.
- مثلث ها - یک مثلث عبارت از است یک الگوی نمودار که متشکل است از خطوط روندی که یک حرکت قیمت واگرا ترسیم می کنند و حاصل توقف روند غالب هستند. الگوی مثلث یک الگوی نشان دهندۀ ادامۀ روند است.
شمع های وارونۀ کلیدی
از شمع های وارونۀ کلیدی می توان به عنوان یک تاکتیک مکمل برای انجام دقیق تر معامله استفاده کرد. یک وارونۀ کلیدی عبارت است از یک الگوی معاملاتی یک روزه که وارونگی یک روند را علامت می دهد. نام های متدوال دیگر برای وارونۀ کلیدی عبارتند از "وارونگی یک روزه" و "روز وارونه".
استراتژی های کاربردی معاملۀ فارکس
استراتژی های متدوال زیادی برای معاملۀ فارکس وجود دارند که برخی اوقات انتخاب شان گیج کننده می شود. کدامیک از آنها کار می کند؟ در ادامه موفق ترین استراتژی ها را بیان می کنیم.
اینها استراتژی های معاملاتی ای هستند که در خلال انجام معاملۀ فارکس به خوبی کار می کنند.
استراتژی معاملۀ اسکالپ یک استراتژی خیلی متداول در معاملۀ فارکس محسوب می شود. اسکالپرها بر کسب سود از نوسانات که بسیار رخ می دهند و بازارهایی که نوسانات ناگهانی ندارند تمرکز دارند. این استراتژی مبتنی است برای باز کردن تعدادی معامله که هر کدام سودهای کوچکی دارند. عیب اسکالپ این است که معامله گران نمی توانند مدتی طولانی در یک معامله بمانند ضمن اینکه اسکالپ نیازمند صرف وقت زیاد و توجه به پیدا کردن فرصت های معاملاتی جدید است.
به عنوان مثال، یک معامله گر از طریق اسکالپ می خواهد از نوسان قیمت سهام Adidas AG در 318 دلار سود بگیرد. معامله گر تعداد زیادی معاملۀ خرید و فروش در سهام Adidas AG انجام می دهد، مثلاً 100,000، و در خلال نوسانات کوچک قیمت آنها را می فروشد. هر نوسان قیمت می تواند به کوچکی 0.05 دلار یا کمتر باشد که سود کمی را در هر سهم شامل می شود اما چون خرید و فروش در حجم انبوهی انجام شده است، سود می تواند زیاد باشد.
استراتژی معاملۀ روزانه به معامله در خلال روز کاری مربوط می شود. معامله گران در این استراتژی معاملات را در طی روز کاری باز می کنند و می بندند. از استراتژی معاملۀ روزانه می توان در همۀ بازارها استفاده کرد هرچند بیشتر از آن در معاملۀ ارز استفاده می شود. معامله گر در هنگام اجرای استراتژی معاملۀ روزانه، در تمام طی روز، معاملات باز را زیر نظر دارد و مدیریت می کند.
توجه: باز نگه داشتن معاملات در طی شب می تواند منجر به از دست دادن پول شود.این نوع از استراتژی مبتنی بر اخبار و رویدادهای از قبل اعلام شده مانند اخبار اقتصادی، آمار، انتخابات و نرخ های بهره است. در واقع، بسیار ضروری است که برای اجرای این استراتژی به اخباری که بر ارزها تاثیر می گذارند توجه کرد و طبق آن اخبار عمل کرد. به همین دلیل است که اغلب معامله گران روزانه در صبح فعال تر هستند زیرا اخبار در صبح به وقت محلی منتشر می شوند.
چند قانون نانوشته برای معامله گران روزانه وجود دارند که از آنها در برابر ریسک ها محافظت می کنند:
- معامله گران روزانه از قانون یک درصد پیروی می کنند. هرگز بیشتر از 1% از سرمایه یا حساب معاملاتی را وارد یک معاملۀ واحد نکن. اگر یک معامله گر 10,000 دلار در حساب معاملاتی اش دارد، حجم معامله برای یک ابزار نباید بیشتر از 100$ باشد.
- ثبت نقاط توقف ضرر و کسب سود - که عبارت است از قیمتی که یک معامله گر در آن یک سهام را می فروشد و برای یک معامله زیان تعیین می کند (که مربوط می شود به زمانی که معامله طبق برنامه پیش نمی رود و وارد ضرر شده است و آن ضرر باید متوقف شود).
- ثبت نقطۀ کسب سود نیز عبارت است از قیمتی که معامله گر می خواهد در آن یک سهام را بفروشند و از معامله سود بگیرد.
معاملۀ موقعیت یک استراتژی بلندمدت است که برخی آن را استراتژی "بخر و نگه دار" می نامند. معامله گران در حین استراتژی معاملۀ موقعیت، معمولاً از نمودارهای دارای چهارچوب زمانی بلندمدت، از روزانه تا ماهانه، استفاده می کنند و آن را با سایر روش های تعیین روند در بازار ترکیب می کنند. این نوع از معامله از چند روز تا چند هفته یا بیشتر طول می کشد. ایدۀ اصلی استراتژی معاملۀ موقعیت عبارت است از تعیین جهت بازار و استفاده از آن.
نوسانات کوچک بازار اهمیت ندارند زیرا آنها روندها را ایجاد نمی کنند و تاثیری بر استراتژی معاملۀ موقعیت نمی گذارند، بر عکس استراتژی اسکالپ که تمام استراتژی مبتنی بر نوسانات کوچک است. از آنجائیکه استراتژی معاملۀ موقعیت مبتنی است بر تحلیل بنیادی لذا باید سیاست های پولی بانک های مرکزی، توسعه های سیاسی و فضای اقتصاد کلان به همراه اندیکاتورها تکنیکی بلندمدت را زیر نظر داشت.
استراتژی های معاملاتی بر مبنای تحلیل فارکس
شاید بتوان گفت که بخش اصلی استراتژی های معاملاتی فارکس بر مبنای انواع اصلی تحلیل بازار فارکس می باشند که برای فهم حرکت بازار استفاده می شوند. این روش های اصلی تحلیلی شامل تحلیل تکنیکی، تحلیل بنیادی و روحیۀ بازار می شوند.
هر کدام از شیوه های تحلیلی ذکر شده به شکلی معین برای تعیین روند بازار و انجام پیش بینی های منطقی دربارۀ رفتار آیندۀ بازار مورد استفاده قرار می گیرند. معامله گران در تحلیل تکنیکی با نمودارهای مختلف و ابزارهای مختلف برای تعیین وضعیت حال، آینده و گذشتۀ قیمت های کنونی سر و کار دارند اما در تحلیل بنیادی به عوامل سیاسی و اقتصاد کلان که می توانند تاثیر مستقیم روی بازار فارکس داشته باشند اهمیت داده می شود. روحیۀ بازار نیز روشی کاملاً متفاوت برای تحلیل روند بازار است که مبتنی بر نظرات و گرایشات معامله گران می باشد. جزئیات بیشتر دربارۀ هر کدام از روش های تحلیلی در زیر موجود است.
استراتژی های تحلیل تکنیکی فارکس
استراتژی تحلیل تکنیکی
تحلیل تکنیکی مفیدترین ابزار برای یک معامله گر است که می تواند به آن تکیه کند. تحلیل تکنیکی با استفاده از سنجش داده های تاریخی به پیش بینی حرکات قیمت کمک می کند. به عبارت دیگر کمک می کند که بتوان بر اساس اطلاعات موجود در گذشته حدس زد که چه اتفاقی در آینده رخ خواهد داد. اگرچه اکثر معامله گران برای اتخاذ تصمیم نهایی از ترکیب تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادی استفاده می کنند.
قبل از پرداختن به استراتژی های تحلیل تکنیکی یک چیز بیشتر وجود دارد که معامله گران معمولاً آن را انجام می دهند و آن این است که معمولاً دو روش برای انجام تحلیل تکنیکی وجود دارند: روش اوج به کف و روش کف به اوج. روش اوج به کف اساساً در ابتدا یک تحلیل اقتصاد کلان است که سپس بر سهام انفرادی تمرکز دارد. روش کف به اوج بجای توجه به یک چشم انداز اقتصاد کلان، بر سهام انفرادی تمرکز می کند.
استراتژی های تحلیل تکنیکی فارکس
اولین استراتژی مهمی که در هنگام انتخاب یک استراتژی تحلیل تکنیکی فارکس باید به آن توجه کرد عبارت است از اینکه پیروی از یک سیستم واحد همیشه برای انجام یک معاملۀ موفق کافی نیست.
- استراتژی معاملۀ روند فارکس - مانند سایر حیطه ها، روند عبارت است از جهتی که بازار در آن حرکت می کند. بازار مبادلات ارزهای خارجی (فارکس) در یک خط مستقیم حرکت نمیکند بلکه از امواجی تشکیل شده است که اوج ها و فرودها یا قعر ها و قله هایی دارند.
- استراتژی معاملۀ حرکت افقی فارکس - معمولاً مربوط به زمانی می شود که هیچ جهتی در بازار وجود ندارد و نمی توان روندی در بازار مشاهده کرد. از این استراتژی در هر زمانی می توان استفاده کرد اما مؤثرترین زمان برای استفاده از
آن زمانی است که بازار هیچ روندی (صعودی یا نزولی) ندارد. ضمن اینکه چندین نوع روند افقی وجود دارند که ممکن است این استراتژی را شکل دهند. آنها عبارتند از:
- روند افقی مستطیل شکل - قیمت یک سهام درون یک روند بسته معامله می شود که سطوح مقاومت و حمایت در آن موازی یکدیگر هستند و شکلی مانند یک مستطیل ایجاد شده است. این مدل مزیت ها و معایبی دارد:
مزیت ها - روندهای افقی مستطیل شکل دوره ای از تثبت قیمت ها را نشان می دهند که چهارچوب زمانی کوتاه تری در مقایسه با سایر انواع روندهای افقی دارند و فرصت های معاملاتی سریع تری را در اختیار قرار می دهند.
معایب - این نوع روند معامله گرانی که به دنبال الگوهای بلندمدت ایجاد کنندۀ شکل مستطیل نیستند را گیج می کند. روند افقی مورب - قیمت درون یک کانال روند شیب دار، ریزش و رشد دارد. این نوع کانال می تواند مستطیل شکل یا وسیع یا باریک باشد. این مدل نیز دارای مزیت ها و معایبی است:
مزیت ها - گریز قیمت در روندهای مورب در جهت مخالف حرکت روند رخ می دهد که به معامله گران قدرت پیش بینی گریزها و کسب سود از آنها را می دهد.
معایب - اگرچه در روندهای افقی مورب، گریزهای قیمت نسبتاً سریع رخ می دهند اما گاهی اوقات ماه ها یا سال ها طول می کشد که رخ دهند که کار را برای معامله گران دربارۀ پیش بینی زمان دقیق وقوع گریز قیمت دشوار می کند.
- یک الگوی گرافیکی است که درون یک روند ایجاد می شود. مزیت ها - روندهای ممتد در میانۀ روندهای جاری رخ می دهند و اغلب منجر به گریز قیمت سریع می شوند که سودآور است. معایب - از آنجائیکه الگوهای ممتد درون سایر روندها شکل می گیرند، پیچیدگی برای ارزیابی آنها دوچندان است. به این ترتیب روندهای ممتد برای معامله گران مبتدی می تواند گمراه کننده باشند.
- روندهای افقی بی قاعده - تعیین محوطه های حمایت و مقاومت در یک روند افقی بی قاعده دشوار است هرچند امکان پذیر است. مزیت ها: روندهای افقی بی قاعده فرصت خیلی خوبی برای تعیین خطوط مقاومتی که این روندها را ایجاد کرده اند در اختیار معامله گران قرار می دهد. معایب: پیچیدگی روندهای افقی بی قاعده معمولاً معامله گران را وادار می کند تا از ابزارهای تکنیکی بیشتری برای تشخیص این روندها و گریزهای قیمت بالقوه استفاده کنند.
- روند افقی مستطیل شکل - قیمت یک سهام درون یک روند بسته معامله می شود که سطوح مقاومت و حمایت در آن موازی یکدیگر هستند و شکلی مانند یک مستطیل ایجاد شده است. این مدل مزیت ها و معایبی دارد:
راهنمای استراتژی معاملۀ مقاومت و حمایت - حمایت و مقاومت به نقاطی از قیمت اشاره دارند که سهام در آنها متوقف می شوند و نمی توانند از آنها عبور کنند. از این سطوح معمولاً برای تعیین جهت معامله و قیمتی استفاده می شود که معامله گران می توانند از آن قیمت برای ورود به بازار یا خروج از بازار استفاده کنند. معامله گران برای درک استراتژی معاملۀ حمایت و مقاومت باید با مفهوم یک سطح افقی آشنا باشند.
- سطوح حمایت - پایین ترین قیمتی را نشان می دهد که سهام تمایل دارد در آن معامله شود.
- سطوح مقاومت - بالاترین قیمتی را نشان می دهد که سهام تمایل دارد در آن معامله شود.
از این اصلاحات برای سطوحی از قیمت در نمودار استفاده می شود که مانع حرکت بازار می شوند و اجازه نمی دهند که قیمت در یک جهت از قبل مشخص شده ادامه دهد. خط حمایت تعیین کنندۀ کف های عرضه و تقاضا است. هرگاه قیمت سهام افت کند تقاضا افزایش پیدا می کند و به این ترتیب خط حمایت ایجاد می شود. هنگامی که قیمت سهام رشد کند عرضه افزایش پیدا می کند و به این ترتیب خط مقاومت شکل می گیرد.
به محض تعیین محوطه های حمایت و مقاومت، در واقع سطوحی از قیمت مشخص می شوند که می توانند تعیین کنندۀ زمان ورود به بازار و خروج از بازار باشند. هرگاه قیمت به یک حمایت یا به یک مقاومت برسد دو اتفاق ممکن است دهد. اول اینکه پس از رسیدن به سطح حمایت یا مقاومت، برگردد. دوم اینکه از آنها عبور کند و جهت حرکتش را ادامه دهد تا اینکه به سطح حمایت یا مقاومت بعدی برسد.
استراتژی های معاملۀ نمودارهای فارکس - در تحلیل الگوهای نمودار توسعه پیدا می کنند. تحلیل نمودار فرصت نگاه به داده های تاریخی و روندهای کلی قیمت و تعیین الگوهای مشابه و غیره را به معامله گر می دهد. معامله گر بسته به اطلاعاتی که به آن توجه می کند و اطلاعاتی که در اختیار دارد می تواند راحت ترین نمودار برای تحلیل را انتخاب کند.
چندین نوع مشخص از نمودار وجود دارند که عبارتند از نمودار میله ای، نمودار خطی و نمودار شمعی و نمودار نقطه و شکل. معامله گر با استفاده از الگوهای نمودار تکنیکی می تواند تصمیم های معاملاتی دقیق تری بگیرد:
الگوهای ممتد - الگوی قیمتی است که توقف موقت روند موجود را نشان می دهد.
- پرچم های سه گوش - مشخصۀ اصلی پرچم های سه گوش این است که خطوط روند در دو جهت حرکت می کنند — یکی یک خط روند نزولی خواهد بود و دیگری یک خط روند صعودی خواهد بود. این دو خط روند سرانجام به یکدیگر خواهند رسید و یک سیگنال برای معامله ایجاد می کنند.
- پرچم ها - از دو خط روند موازی تشکیل می شوند که یا افقی هستند یا صعودی هستند یا نزولی هستند. یک پرچم می تواند یک شیب صعودی باشد که یک روند نزولی را متوقف کرده است. یک پرچم می تواند یک شیب نزولی باشد که توقفی را در یک روند صعودی نشان می دهد.
گُوِه ها - از دو خط روند همگرا استفاده می کنند. یک گُوِه از دو خط روند که جهت یکسانی (یا صعودی هستند یا نزولی) دارند تشکیل می شود.
یک گُوِه که دارای زاویۀ نزولی است نشان دهدۀ توقف روند صعودی است و یک گُوِه که دارای زاویۀ صعودی است نشان دهندۀ توقف روند نزولی است. معمولاً در هنگام شکل گیری این الگو، حجم معامله کاهش پیدا می کند که منجر به افزایش شتاب قیمت در بالا یا پایین الگوی گُوِه خواهد شد.
مثلث ها - متداول ترین الگوهای نمودار در میان سایر الگوها در تحلیل تکنیکی هستند زیرا اغلب در ترکیب با سایر الگوها ایجاد می شوند.
سه نوع مثلث وجود دارند: مثلث های متقارن (که زمانی رخ می دهند که دو خط روند به سمت یکدیگر همگرا باشند. این مثلث ها جهت روند را نشان نمی دهند بلکه فقط وقوع گریز قیمت را علامت می دهند)، مثلث های صعودی (که از خط روند فوقانی صاف و خط روند نزولی در حال رشد تشکیل شده اند و احتمال یک گریز قیمت صعودی را نشان می دهند) و مثلث های نزولی (که دارای یک خط روند نزولی صاف و خط روند فوقانی نزولی هستند که احتمال وقوع یک گریز قیمت را نشان می دهند). این الگوهای روند از چند هفته تا چند ماه دوام دارند.
- فنجان و دسته - یک الگوی ادامۀ صعودی است که در آن روند صعودی متوقف شده است اما در صورت کامل شدن الگو، حرکت صعودی ادامه خواهد داشت. در ابتدا به شکل V است که اوج های برابر در هر دو سمت فنجان دارد، سپس "دسته" روند غالب را تعیین می کند که شامل الگوی محدود و مسطح با افزایش آهسته تر است.
- الگوهای وارونه - الگوی قیمت که علامت دهندۀ یک تغییر در روند غالب است و به عنوان یک الگوی وارونه شناخته می شود.
- سر و شانه - این الگو می تواند در اوج ها و کف های بازار به عنوان یک مجموعه متشکل از سه نقطه ایجاد شود. یک اوج اولیه به دنبال یک اوج دوم و بزرگ تر ایجاد می شود و سپس اوج سوم که از اولی تقلید می کند.
- جفت قله - زمانی ایجاد می شود که بازار دو تلاش ناموفق برای عبور از یک سطح حمایت یا مقاومت داشته باشد. این الگو مانند الگوی جفت کف است و می تواند یک سیگنال معاملاتی قدرتمند برای وارونگی روند باشد. الگوها زمانی ایجاد می شوند که قیمت سه بار به یک سطح حمایت یا مقاومت برسد و نتواند از آن رد شود.
- گپ ها - زمانی رخ می دهند که یک شکاف و فاصله بین دو دورۀ زمانی معامله رخ دهد و ناشی از یک افزایش شدید یا کاهش شدید در قیمت باشد.
استراتژی معاملۀ حجم فارکس - معاملۀ حجم عبارت است از عدد سهام که در یک زمان معین معامله می شوند. حجم بالاتر، درجۀ بالاتر فشار که به عدد تفاوت ها بستگی دارد، می تواند تعیین کنندۀ شروع یک روند باشد. تحلیل حجم می تواند به درک قدرت رشد و ریزش سهام و بطور کلی بازار کمک کند.
معامله گران برای تعیین آن باید به میله های حجم معامله توجه کنند که در کف نمودار مشخص هستند. هر حرکت قیمت زمانی اهمیت دارد که همراه باشد با افزایش حجم مربوطه + یک حجم ضعیف. همۀ انواع حجم بر معامله تاثیر نمی گذارند، بلکه این حجم بالای پول است که در طی یک روز معامله می شود و بر بازار تاثیر شدید می گذارد.
پس از تصمیم گرفتن برای معامله، چند گام معمولی وجود دارند که باید برداشته شوند.
- تایید روند - معامله گران برای ادامۀ افزایش قیمت به ارقام رو به رشد و افزایش حرارت در بازار نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم می تواند نشان دهندۀ فقدان جذابیت در بازار باشد و هشداری است از یک وارونگی بالقوه. کاهش قیمت یا افزایش قیمت در حجم کم یک سیگنال قوی محسوب نمی شود. کاهش قیمت یا افزایش قیمت در حجم زیاد یک سیگنال قوی است که نشان می دهد چیزی بنیادی در سهام تغییر کرده است.
- حجم و حرکات فرسوده -در یک بازار صعودی یا نزولی معمولاً شاهد فرسوده شدن حرکت هستیم. حرکات قیمت سریع به همراه افزایش سریع حجم علامتی است از پایان بالقوۀ یک روند.
- علائم صعودی - از حجم می توان برای تعیین علائم صعودی استفاده کرد. به عنوان مثال، زمانیکه قیمت کاهش پیدا می کند حجم افزایش پیدا می کند و سپس قیمت رشد خواهد داشت و سپس ریزش خواهد داشت. اگر قیمت در هنگام برگشتش پایین کف قبلی ریزش نداشته باشد و حجم در خلال ریزش دوم کاهش پیدا کند در آن صورت یک سیگنال صعودی ایجاد می شود.
- وارونگی های قیمت و حجم - اگر پس از یک ریزش یا رشد طولانی قیمت، قیمت حرکت کمی داشته باشد و حجم بالا باشد، این می تواند نشان دهندۀ یک وارونگی باشد و جهت قیمت تغییر خواهد کرد.
- حجم و گریزها در برابر گریزهای جعلی - در هنگام گریز قیمت از یک روند یا از یک الگوی نمودار دیگر، حجم افزایش پیدا می کند که نشان دهندۀ قدرت حرکت است. تغییر اندک در حجم یا کاهش حجم در یک گریز قیمت نشان دهندۀ فقدان جذابیت است که احتمال یک گریز جعلی را افزایش می دهد.
- تاریخچۀ حجم - حجم را می توان در ارتباط با تاریخچۀ اخیر بررسی کرد. مقایسه حجم امروز با 50 سال قبل می تواند اطلاعات بی ربط ارائه دهد. هرچه اطلاعات مربوط به گذشتۀ نزدیک باشند نتایجی که حاصل می شوند نیز مرتبط تر خواهند بود.
- تاریخچۀ حجم - حجم را می توان در ارتباط با تاریخچۀ اخیر بررسی کرد. مقایسه حجم امروز با 50 سال قبل می تواند اطلاعات بی ربط ارائه دهد. هرچه اطلاعات مربوط به گذشتۀ نزدیک باشند نتایجی که حاصل می شوند نیز مرتبط تر خواهند بود.
- استراتژی تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه - عبارت است از تحلیل قیمت سهام در چهارچوب های زمانی متفاوت و تشخیص "چرخه های معامله"، به عبارت دیگر کشف الگوهای تکراری و بهره برداری از آن. این کار را می توان از مقیاس های زمانی کوچک تر یا بزرگ تر انجام داد. این فرآیند از تشخیص دقیق جهت بازار در چهارچوب های زمانی بزرگ تر شروع می شود و سپس به چهارچوب های زمانی کوچکتر تا نمودار 5 دقیقه ای می رسد.
- اندیکاتورهای تکنیکی در استراتژی های معاملۀ فارکس - مبتنی هستند بر علائم الگوهایی که توسط قیمت، حجم و جذابیت سهام ایجاد شده اند. تحلیل تکنیکی به ارزیابی سرمایه گذاری کمک می کند و با تحلیل روندهای آماری گردآوری شده از
فعالیت معاملاتی، امکان تشخیص فرصت های معاملاتی را فراهم می کند. دو نوع پایه از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکی وجود دارند.
-
پوشش ها (روی قیمت در نمودار سهام بکار گرفته می شوند)
- میانگین متحرک - دلیل محاسبۀ میانگین متحرک یک سهام این است که با ایجاد قیمت میانگین، داده های قیمت را هموارتر می کند. نوسانات اتفاقی و کوتاه مدت در قیمت یک سهام در طی چهارچوب زمانی تعیین شده، ملایم تر می شوند.
- خطوط بولینگر - ابزاری است که از مجموعه ای از خطوط روند تشکیل شده است و دو انحراف استاندارد (مثبت و منفی) دارد که از یک میانگین متحرک ساده (SMA) در قیمت سهام فاصله دارند. این ابزار به سرمایه گذاران امکان بیشتری برای تعیین کف فروش و سقف خرید می دهد.
-
نوسانگرها (در بالا یا پایین نمودار قیمت بکار گرفته می شوند)
- نوسانگر Stochastic - یک اندیکاتور شتاب است که قیمت بسته شدن سهام را با مجموعه ای از قیمت ها در یک زمان معین مقایسه می کند. از Stochastic Oscillator برای ایجاد سیگنال های معاملات کف فروش و سقف خرید استفاده می شود و دارای مقادیر نوسان 0 تا 100 است. ایدۀ کلی این است که هرگاه قیمت بازار رشد کند، قیمت ها به اوج نزدیک می شوند و هرگاه بازار ریزش داشته باشد قیمت ها به کف نزدیک می شوند.
- واگرایی/همگرایی میانگین متحرک (MACD) - این یک اندیکاتور شتاب دنباله روی روند است که ارتباط بین دو میانگین متحرک در قیمت یک سهام را نشان می دهد. اندیکاتور MACD زمانی سیگنال می دهد که به بالای (برای خرید) یا به پایین (برای فروش) خط سیگنالش برسد. این اندیکاتور به سرمایه گذاران کمک می کند که ضعف و قدرت حرکت صعودی و نزولی را متوجه شوند.
- شاخص قدرت نسبی (RSI) - یک اندیکاتور شتاب است که در تحلیل تکنیکی برای سنجش قدرت تغییر قیمت اخیر به منظور تعیین کف فروش یا سقف خرید قیمت سهام استفاده می شود. اندیکاتور RSI به عنوان یک نوسانگر نمایش داده می شود، یک نمودار خطی که بین سطح 0 تا 100 نوسان دارد.
-
پوشش ها (روی قیمت در نمودار سهام بکار گرفته می شوند)
استراتژی های معاملۀ تکنیکی
ایدۀ اصلی استراتژی های معاملۀ تکنیکی عبارت است از پیدا کردن یک روند قوی به دنبال برگشت قیمت. برگشت باید در یک دورۀ زمانی کوتاه مدت رخ دهد، به محض آنکه اصلاح قیمت متوقف شود، روند از سر گرفته خواهد شد و حرکت در جهت روند غالب ادامه خواهد یافت.
معاملۀ تحلیل تکنیکی برای همۀ انواع بازارها از سهام گرفته تا فارکس و حتی رمزارزها مناسب است. به عنوان مثال یک معامله گر می تواند از تحلیل تکنیکی در معاملۀ سهام (S-GOOG) Alphabet Inc استفاده کند و دربارۀ خریدن یا نخریدن در سال 2021 تصمیم بگیرد. نمودار می تواند قیمت سهام Alphabet و حجم معامله را نشان دهد.
استراتژی معاملۀ روند فارکس
معاملۀ روند چیست؟
یک روند چیزی نیست جز یک تمایل و یک جهت برای حرکت بازار که یکی از اصلی ترین مؤلفه های تحلیل تکنیکی به شمار می رود. همۀ ابزارهای تحلیل تکنیکی که یک تحلیلگر از آنها استفاده می کند یک هدف واحد دارند که عبارت است از کمک به تشخیص روند بازار. معنای روند فارکس تفاوت زیادی با معنای عمومی اش ندارد و هیچ چیزی بیشتر از جهتی که بازار در آن حرکت می کند نیست. اما در تعریف دقیق تر می توان گفت که بازار مبادلات ارزهای خارجی در یک خط مستقیم حرکت نمی کند و حرکاتش شامل مجموعه ای از زیگزاگ ها است که از موج های متوالی دارای قله ها و قعرها یا اوج ها و کف ها تشکیل می شود.
معاملۀ روند یک استراتژی معاملاتی کلاسیک قلمداد می شود زیرا جزو اولین استراتژی های معامله است که امروز جایگاه شایسته اش را به دست آورده است. ما اعتقاد داریم که معاملۀ روند در آینده در سرتاسر جهان همچنان در میان معامله گران متداول باقی خواهند ماند که به این سه دلیل ساده و اصلی است:
- زمانیکه بازار رشد می کند بخر؛ یعنی اینکه شاهد یک روند صعودی هستیم
- زمانیکه بازار ریزش دارد بفروش؛ بعنی اینکه شاهد یک روند نزولی هستیم
- هر زمان بازار رشد یا ریزشی ندارد و افقی حرکت می کند، صبر کن و هیچ کاری انجام ندهد؛ یعنی اینکه شاهد یک روند افقی هستیم
روند افقی
از استراتژی پیروی از روند می توان برای معامله در چهارچوب های زمانی بسیار متنوع استفاده کرد اما اگر از آن برای معاملۀ میان مدت یا بلندمدت که روندها در آن قوی تر و طولانی تر هستند استفاده شود پیش بینی های دقیق تری ارائه خواهد داد و ریسک های کمتری خواهد داشت. معاملۀ روند می تواند بهترین گزینه برای معامله گرهای نوسانگیر و معامله گرهای موقعیت باشد زیرا آنها جهت حرکت بازار در آینده را می بینند و پیش بینی می کنند. هرچند معامله گران روزانه و اسکالپرها نیز می توانند روندها را شناسایی و از آنها استفاده کنند اما روندهایی که آنها مورد استفاده قرار می دهند قدرت کمتری دارند و بسیار کوتاه مدت هستند و در واقع مجموعه ای از نوسان ها درون روند اصلی می باشند.
همۀ معامله گران بدون نظر گرفتن روش معاملاتی شان، باید در ابتدا از تحلیل تکنیکی برای تعیین روند جاری در بازار مربوط به دارایی ای که قصد دارند آن را معامله کنند استفاده نمایند و سعی کنند تا با استفاده از تحلیل تکنیکی توسعه های بیشتر آن دارایی را پیش بینی کنند. ابزارهای تحلیل تکنیکی معمولاً بسیار ساده و کاربرپسند هستند. هر معامله گر می تواند مبتنی بر خصوصیات دارایی ای که آن را معامله می کند و ترجیحات شخصی اش و سایر عوامل، مجموعه ای از اندیکاتورها، خطوط، چهارچوب های زمانی و غیره را مورد استفاده قرار دهد. هرچند متداول ترین اندیکاتورها عبارتند از میانگین متحرک ها در دوره های زمانی مختلف (MA)، خطوط بولینگر، اندیکاتور تمساح (Alligator)، ابر ایچیموکو (Ichimoku)، کانال های کلتنر (Keltner)، اندیکاتورهای ADX و MACD، همچنین نمونه های پیشرفتۀ اندیکاتورهای کلاسیک. از آنجائیکه اندیکاتورها اساساً عقب تر از بازار هستند یعنی اینکه تاثیر حرکات بازار و رویدادهای گذشته را بازتاب می دهند لذا بسیار اهمیت دارد که از نوسانگرها برای پیش بینی توسعۀ روند و تشخیص نقاط ورود، تعیین صحیح توقف ضرر (stop loss)، کسب سود (take profit) و حد ضرر متحرک (trailing stop) استفاده شود.
در ادامه سه تکنیک اصلی برای ورود به بازار بیان می شوند:
- کلاسیک (یعنی ورود به بازار در تقاطع دو میانگین متحرک)
- در یک گریز (یعنی قراردادن یک دستور در حال انتظار و ورود به بازار پس از تایید تمایل قیمت برای ادامۀ روند)
- در یک برگشت (یعنی ورود به بازار نه بطور فوری بر اساس یک سیگنال معاملاتی بلکه بعداً و در زمانی که قیمت در یک سطح مطلوب تر قرار می گیرد)
تکنیک های گریز و کلاسیک شباهت هایی به یکدیگر دارند. مثلاً در هر دو دستور کسب سود (take profit) وجود ندارد و تعیین یک حد ضرر متحرک (trailing stop) تصمیم منطقی خواهد بود. ورود به بازار در زمان برگشت قیمت، ریسکی تر است زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که روند بیشتر از آنکه تمایل به برگشت دارد تمایل به ادامه ندارد.
اما بهتر است در اینجا به انواع روندها در فارکس برگردیم. طبق فرضیۀ عرضه و تقاضا، بازار دارای 4 مرحلۀ اصلی توسعه است:
- انباشتگی (حرکت افقی، تثبیت).
- رشد (روند صعودی).
- پخش (حرکت افقی، تثبیت).
- ریزش (روند نزولی).
در واقع، روند در یک نمودار دو بُعدی می تواند رشد کند (مرحلۀ شمارۀ 2)، ریزش داشته باشد (مرحلۀ شمارۀ 4) و یا نسبتاً افقی حرکت کند (مراحل شمارۀ 1 و شمارۀ 3). در ادامه بطور جداگانه هر یک از انواع روند در فارکس را شرح می دهیم.
یک روند صعودی، زمانی رخ می دهد که نقاط کف و اوج در حرکت قیمت، دائماً در حال صعود هستند یعنی اینکه کف و اوج بعدی از کف و اوج قبلی بالاتر هستند. در واقع روند صعودی نشان دهندۀ افزایش قیمت در یک چهارچوب زمانی خاص است. معامله گرها قاعدتاً دقیقاً در اوج های خط روند بطور فعال شروع به خرید می کنند اما آنها اغلب زمانی موقعیت های معاملاتی باز می کنند که خط روند به اوج اش رسیده است و وارد مرحلۀ پخش شده است که در طی آن قیمت حرکت افقی دارد و خود را برای مرحلۀ آخر روند صعودی آماده می کند.
روند صعودی
هرچند، معامله گرهای غیرحرفه ای موقعیت های معاملاتی شان را در انتهای یک روند صعودی بیشتر از حد نیاز نگه می دارند و امیدوارند که روند ادامه داشته باشد که معمولاً نیز در چنین مواقعی روند تبدیل به یک روند نزولی می شود و این معامله گرها سرمایه شان را از دست می دهند. معامله گرهای باتجربه تر با دقت پایان اولین مرحلۀ بازار را شناسایی می کنند یعنی اینکه دقیقاً قبل از پیشرفت قیمت، یک معاملۀ خرید (موقعیت لانگ) باز می کنند. معامله های فروش (موقعیت های شورت) در خلال مرحلۀ پخش یا در ابتدای مرحلۀ چهارم در زمانیکه روند وارونه می شود باز می شوند. روند صعودی جاری را می توان با ترسیم خط حمایت در نقاط کف تشخیص داد: قیمت همراه با کف ها بالا می رود گویی اینکه قیمت در حال کشیدن خط حمایت به سمت بالا است. در نتیجه اوج ها صعودی هستند. اگر بردار خط حمایت در یک نمودار، صعودی باشد، آن روند قطعاً یک روند صعودی است.
روند نزولی، حرکت قیمت یک دارایی در زمانی است که کف ها و اوج ها دائماً نزولی هستند و هر کف/اوجی پایین تر از کف/اوج قبلی اش است. در واقع روند نزولی بازتاب دهندۀ کاهش قیمت در یک چهارچوب زمانی خاص است. روند نزولی مراحل و توالی ای مشابه با روند صعودی دارد یعنی اینکه دارای مرحلۀ انباشته شدن معاملات، پایداری روند و پخش (تثبیت) است.
روند نزولی
هرچند اگر معامله گرها در خلال یک روند صعودی اقدام به خرید کنند (اصطلاحاً لانگ بروند) پس در خلال یک روند نزولی نیز باید معاملات فروش (موقعیت های شورت) باز کنند و این بسیار اهمیت دارد که دستورهای فروش (شامل دستورهای در حال انتظار) را در هنگام مرحلۀ پخش در قیمت دلخواه قرار دهند. خط روند (در اینجا خط مقاومت) در یک روند نزولی در راستای نقاط اوج ترسیم می شود. قیمت پس از رسیدن به مقاومت برمی گردد و ریزش پیدا می کند، پس از یک اصلاح حرکتی کوتاه مجدداً رشد می کند و به خط حمایت می رسد و برمی گردد. اگر بردار خط مقاومت در نمودار، نزولی باشد در آن صورت آن روند قطعاً یک روند نزولی است.
یک ضرب المثل مشهور در بین معامله گرها وجود دارد: "روند دوست شما است" که هم برای روند نزولی و هم برای روند صعودی کاربرد دارد. هرچند فقط در 20 تا 30% مواقع می توانیم یک روند واضح را مشاهده کنیم و در سایر مواقع بازار تقریباً خنثی و افقی است یعنی اینکه قیمت در یک روند افقی باریک معامله می شود و بین خطوط حمایت و مقاومت نوسان دارد. یک روند افقی یا تثبیت شده زمانی رخ می دهد که پتانسیل خرس ها (فروشنده ها) و گاوها (خریدارها) برابر شده است. این معمولاً قبل از انتشار اخبار مربوط به اقتصاد کلان و سایر اخبار رخ می دهد زیرا معامله گران اطلاع ندارند که آن اخبار چه تاثیری بر حرکت قیمت دارایی خواهند گذاشت. به همین دلیل است که روند افقی به عنوان اولین و سومین مرحلۀ بازار در نظر گرفته می شود که در طی آن معاملات انباشته و سپس پخش می شوند. همچنین روند افقی زمانی رخ می دهد که بین روزهای کاری یا در خلال معاملۀ یک دارایی در یک زمان غیرمعمول (مثلاً معاملۀ یک ارز اروپایی پیش از باز شدن روز کاری اروپا) بازیگران بازار حضور ندارند. معامله در یک روند افقی امکان پذیر است اما بسیار ریسکی (پرخطر) است. این نوع از حرکت بیشتر برای اسکالپرها کاربرد دارد که از نوسانات کوچک و مکرر درون محدوده های قابل پیش بینی کسب سود می کنند.
در ادامه، مباحث فوق را در چند جمله خلاصه می کنیم:
- قطعاً، روند دوست شما است. اما هرگز نباید بدون رعایت مبانی اصلی مدیریت پول و مدیریت ریسک و بدون اتخاذ یک استراتژی مؤثر، معامله ای انجام دهید.
- معاملۀ روند فارکس اساساً ساده است اما این به آن معنا نیست که ناکارآمد است. پیچیدگی در استراتژی های معاملاتی فقط مانع معامله گر است.
- برای تشخیص مطمئن تر یک روند حداقل به 2 چهارچوب زمانی نمودار نیاز است.
- با این جملات کوتاه می توانید بطور بصری جهت یک نمودار را درک کنید: قیمت از گوشۀ سمت چپ پایین به سمت گوشۀ سمت راست بالا رشد می کند - یک روند صعودی؛ قیمت از گوشۀ سمت چپ بالا به سمت گوشۀ سمت راست پایین ریزش دارد - یک روند نزولی؛ قیمت افقی حرکت می کند - یک روند افقی.
- بازار در 70% مواقع افقی حرکت می کند اما معامله در چنین روندی ارزش اش را ندارد مگر اینکه شما یک معامله گر باتجربه باشید و به خوبی رفتار بازار در مراحل انباشته شدن و پخش شدن را درک کرده باشید.
- هرچه قیمت بیشتر خطوط حمایت/مقاومت را لمس کند، برگردد و بردار حرکت را حفظ می کند، روند قوی تر و پایدارتر است.
- اگر شدت و شیب رشد/ریزش قیمت بیشتر باشد، احتمال وارونه شدن روند بیشتر است. اگر روند افقی باشد، ریزش/رشد مساوی داشته باشد، در آن صورت احتمال بیشتری وجود دارد که روند دوام بیشتری داشته باشد.
استراتژی معاملاتی حمایت و مقاومت - خط حمایت و مقاومت
خط حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت در میان ابزارهای تحلیل تکنیکی پرکاربرد و تحلیل بنیادی جایگاه ویژه ای دارند. ضمن اینکه استراتژی های مبتنی بر آنها نه تنها توسط مبتدی ها بلکه توسط معامله گران کاملاً با تجربه که ابزارهای زیاد دیگری نیز در اختیار دارند و از تجربۀ معاملاتی بسیار زیادی برخوردارند نیز مورد استفاده قرار می گیرد. اما چرا این خطوط ساده تا این حد مورد استفادۀ سرمایه گذاران قرار می گیرند؟ بیایید در این باره باهم فکر کنیم.
سطوح حمایت و مقاومت
خطوط حمایت و مقاومت در واقع محدوده های شرطی ای هستند که هر معامله گر بطور فردی آنها را توسط اوج ها و کف های قیمت در یک چهارچوب زمانی خاص تعریف می کند. این محدوده ها با خطوط مشخص می شوند تا همۀ ریسک ها محاسبه شوند و دستورهای معاملاتی به درستی تعیین گردند. بهتر است که حمایت و مقاومت را به شکل محدوده هایی در نمودار تصور کنیم. لازم به ذکر است که خطوط مقاومت و حمایت در چهارچوب های زمانی مختلف به شکل های کاملاً مختلف ترسیم می شوند. خطوط حمایت و مقاومت در چهارچوب های زمانی بزرگ تر مانند H1 و H4 و D1 و بالاتر اعتبار بیشتری دارند و به راحتی شکسته نمی شوند درحالیکه خطوط حمایت و مقاومت در M1 و M5 و M15 نسبتاً راحت تر شکسته می شوند. قانون خاصی وجود ندارد و کارشناسان نیز به توافق نرسیده اند که خطوط حمایت و مقاومت را باید از بدنه های الگوهای شمعی ترسیم کرد یا از سایه های الگوهای شمعی.
دلایل ایجاد محدوده های حمایت و مقاومت
برای درک این موضوع که سطوح حمایت و مقاومت چگونه ایجاد می شوند و چگونه باید از آنها استفاده کرد باید این پدیده را از منظر روانشناختی بررسی کنیم. ایجاد روند بازار به تسلط یکی از سه گروه زیر در بازار بستگی دارد:
- خرس ها (فروشنده ها - که موقعیت های معاملاتی فروش باز می کنند)
- گاوها (خریدارها - که موقعیت ها معاملاتی خرید باز می کنند)
- مرددها (که هنوز وارد بازار نشده اند)
تصور کنید که قیمت در نزدیکی یک خط حمایت نوسان دارد. خرس ها (فروشنده ها) اقدام به فروش دارائی ها می کنند، گاوها (خریدارها) بطور فعال اقدام به خرید می کنند و سپس قیمت شروع به رشد می کند. در چنین وضعیتی، فروشنده ها از فروش خودداری می کنند و به محض اینکه قیمت به خط حمایت برسد آنها سفارش هایشان را می بندند تا این شانس را داشته باشد که بدون سود و بدون زیان از بازار خارج شوند. گاوها (خریدارها) بابت این سناریو خوشحال هستند زیرا با افزایش قیمت سود می کنند و در اولین اصلاح حرکتی قیمت به سمت خط حمایت آنها مجدداً خرید می کنند زیرا اعتقاد دارند که قیمت پس از رسیدن به سطح حمایت دوباره برمی گردد و رشد می کند. آن معامله گرهایی که هنوز وارد بازار نشده اند مشاهده می کنند که روند افقی تبدیل به روند صعودی شده است و به لحظۀ اصلاح قیمت و خط حمایتش توجه می کنند و منتظر موقعیت خرید می مانند. به این ترتیب به وضوح روحیۀ خرید بین معامله گران را مشاهده می کنیم حتی اگر یک حرکت جزئی به سمت خط حمایت وجود داشته باشد. به محض اینکه این اتفاق رخ دهد تعداد بسیار انبوهی از فعالان بازار فوراً خرید انجام می دهند یعنی در این لحظه موجی از تقاضای شدید شکل می گیرد بطوریکه عرضه تا آن اندازه نیست و بنابراین قیمت طبق آنچه انتظار می رفت بالا می رود. اگر بجای خط حمایت یک خط مقاومت وجود داشته باشد در آن صورت این وضعیت برعکس خواهد بود بطوریکه عرضه به شدت افزایش پیدا می کند اما تقاضا کم است. طبق این مثال مشاهده کردیم که یک ارتباط مستقیم بین نسبت عرضه/تقاضا و سطوح حمایت/مقاومت وجود دارد. به همین دلیل است که اغلب به خطوط حمایت/مقاومت می گویند سطوح عرضه/تقاضا.
نحوۀ معامله با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت چگونه است؟
دلایل ایجاد محدوده های حمایت و مقاومت را بیان کردیم و اکنون نگاهی می اندازیم به استراتژی های معاملاتی مبتتنی بر سطوح حمایت و مقاومت. هرگاه قیمت در نمودار به خط حمایت یا مقاومت برسد انتظار می رود که دو حالت رخ دهد. حالت اول این است که به آن خط برخورد کند و برگردد. حالت دوم این است که از آن خط عبور کند. به این ترتیب معامله گرها بر اساس سطوح حمایت/مقاومت 3 نوع معامله را در نظر می گیرند: معامله بر اساس برگشت قیمت پس از برخورد به سطوح حمایت و مقاومت (معاملۀ درون کانال افقی)، معامله بر اساس یک سطح گریز و یک نوع تلفیقی از معامله (که به شما اجازه می دهد بسته به وضعیت کنونی بازار از این دو استراتژی بطور جایگزین استفاده کنید). در ادامه، این دو استراتژی کلیدی را بررسی می کنیم:
معاملۀ درون کانال افقی
با توجه به مثال بالا می توان تصور کرد که اگر در زمانیکه قیمت به خط حمایت می رسد یک انباشتگی شدید از پتاسیل خرید وجود داشته باشد در آن صورت قیمت به خط حمایت می رسد اما برمی گردد و رشد می کند در آن صورت شما می توانید خرید کنید و توقف ضرر (Stop Loss) را پایین خط حمایت قرار دهید. هرگاه قیمت به سمت خط مقاومت حرکت کند و روحیۀ فروش بر بازار غالب باشد در آن صورت به محض اینکه قیمت به مقاومت برسد معامله گران بطور فعالانه اقدام به فروش می کنند. در نتیجه قیمت پس از رسیدن به خط مقاومت، برمی گردد و ریزش پیدا می کند. در این صورت توقف ضرر را باید بالای خط مقاومت قرار داد. با استفاده از دستورهای کسب سود (Take Profit) و حد ضرر متحرک (trailing stop) می توان ریسک زیان ها را کاهش داد و به موقع کسب سود کرد. در 70 درصد مواقع، قیمت در بازار در یک کانال افقی بین سطوح حمایت و مقاومت در رفت و برگشت و بین سطوح نوسان دارد. این وضعیت بسیار برای اسکالپرها و معامله گرانی که معاملات کوتاه مدت انجام می دهند جذاب است. این نوع از معامله گران سود کم هر معامله را با تعداد زیاد معاملات جبران می کنند.
معاملۀ گریز
اگر حجم معاملات در بازار بالا باشد و یک حرکت روند قوی وجود داشته باشد گریز قیمت از خط حمایت یا از خط مقاومت رخ می دهد. در این حالت قیمت پس از رسیدن به خط حمایت یا مقاومت برنمی گردد بلکه از آن عبور می کند. معامله گران روند از این رفتار قیمت حداکثر منفعت را می برند.
- اگر قیمت رشد کند از سطح مقاومت رد شود و سپس مجدداً اصلاح حرکتی داشته باشد و ریزش پیدا کند و دوباره به همان سطح برسد اما نتواند از آن عبور کند و دوباره رشد داشته باشد و یک کانال صعودی ایجاد شود در آن صورت سطح مقاومت تبدیل به یک سطح حمایت شده است.
- اگر قیمت افت کند و از سطح حمایت رد شود و سپس مجدداً رشد کند و به سمت آن سطح برگردد از آنجائیکه قیمت همیشه قادر نیست آن سطح را بکشند لذا پس از برخورد به آن سطح دوباره برمی گردد و ریزش پیدا می کند و یک کانال نزولی ایجاد می شود. به این ترتیب سطح حمایت سابق پس از رخ دادن گریز قیمت تبدیل به یک سطح مقاومت شده است.
- در برخی مواقع نیز پس از اینکه گریز قیمت رخ می دهد یعنی قیمت از سطح حمایت یا مقاومت رد می شود، پس از مدتی قیمت طی یک حرکت اصلاحی به سمت همان سطح برمی گردد و از آن عبور می کند و دوباره در کانال قبلی اش قرار میگیرد. به این حالت، گریز کاذب می گویند.
نکات کلیدی معاملۀ حمایت و مقاومت
- معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت برای همۀ انواع بازارها، ارز و سهام و کالا، مناسب است. همچنین در همۀ چهارچوب های زمانی نمودارها کاربرد دارد.
- مبانی این نوع از معامله ساده و آسان هستند.
- با استفاده از اندیکاتورهای خطوط میانگین متحرک (moving averages) و خطوط روند (trend lines) می توان در هر چهارچوب زمانی در نمودار، محدوده های حمایت و مقاومت را مشخص کرد. ضمن اینکه خطوط میانگین متحرک و روند خودشان در اغلب مواقع به عنوان سطوح حمایت/مقاومت عمل می کنند.
- سطوح حمایت/مقاومت یک ابزار جهانی برای تحلیل تکنیکی هستند. این خطوط تحت تاثیر چیزی قرار نمی گیرند لذا اکثر معامله گران توسط آنها هدایت می شوند.
- هرچقدر قیمت به یک سطح حمایت/مقاومت برسد اما نتواند از آن عبور کند، آن سطح قوی تر است. هرچند شما باید بسیار مراقب باشید تا به موقع متوجۀ تغییرات لحظه ای در روند و احتمال وارونه شدن روند بشوید./li>
- اگر چندین بار گریز کاذب رخ دهد نشان دهندۀ پایداری و قدرت آن سطح خواهد بود.
- سطوح فیبوناچی، حداقل دو خط میانگین متحرک که دارای دورۀ زمانی بزرگ با مقادیر عددی رند باشند، الگوریتم خطوط (Lines)، اندیکاتورهای PZ و IchimokuSuppRes، نقاط محوری (Pivot Points)، خطوط بولینگر (Bollinger Bands)، فراکتال ها و بسیاری دیگر می توانند به تشخیص محدوده های حمایت/مقاومت کمک کنند.
در پایان، لازم به ذکر است مفاهیم سطوح حمایت و مقاومت مفاهیم جدیدی در معامله نیستند. بسیاری از سرمایه گذاران توسط آنها هدایت می شوند و توسط آنها استراتژی های شان را می سازند. هرچند افرادی نیز هستند که اعتقاد دارند سطوحی که مبتنی بر اطلاعات قدیمی باشند برای پیش بینی حرکات آیندۀ بازار مناسب نیستند اما می توان از آنها در تحلیل توسعۀ بازار بهره برد. به همین دلیل هیچ تضمینی دربارۀ رفتار بازار در یک جهت خاص یا جهت دیگر وجود ندارد زیرا عوامل بسیار زیادی وجود دارند که بر بازار تاثیر می گذارند و رفتار میلیون ها فعال بازار قابل پیش بینی نیست.
استراتژی معاملاتی محدوده
نکات کلیدی
- معاملۀ محدوده یک استراتژی معاملۀ فارکس است که شامل شناسایی سقف خرید و کف فروش ارز می شود.
- استراتژی معاملۀ محدوده گاهی اوقات به دلیل بسیار ساده بودنش مورد انتقاد قرار می گیرد اما در واقع هرگز غلط از آب درنمی آید.
- معامله گران، باید به الگوهای بلندمدت که ممکن است بر گسترش یک مستطیل مؤثر باشند توجه کنند.
- پیچیدگی محدوده های بی قاعده باعث می شود تا معامله گران برای تشخیص اینگونه محدوده ها و گریزهای بالقوه از ابزارهای تحلیلی بیشتری استفاده کنند.
استراتژی معاملاتی محدوده در فارکس
معامله گرها معمولاً به دنبال بهترین استراتژی معامله هستند که به آنها سود بیشتری بدهد. معامله گران قبل از استفاده از معاملۀ محدوده باید به خوبی با ریسک ها و محدودیت هایش آشنا باشند. استراتژی معاملاتی محدوده اخیراً بسیار محبوب شده است.
معاملۀ محدوده یک استراتژی معاملۀ فارکس است که شامل شناسایی سقف خرید و کف فروش ارز می شود و عبارت است از خرید در هنگامی که قیمت در کف فروش/حمایت قرار دارد و فروش در هنگامیکه قیمت در سقف خرید/مقاومت قرار دارد. این نوع از استراتژی را در هر زمانی می توان استفاده کرد هرچند بهتر است زمانی از آن استفاده شود که بازار هیچ جهتی ندارد یعنی اینکه هیچ روند نزولی یا صعودی بلندمدتی در بازار فارکس مشاهده نمی شود.
معاملۀ محدوده چیست
معاملۀ محدوده یک استراتژی سرمایه گذاری فعال است که محدوده ای را شناسایی می کند که سرمایه گذاران در آن بتوانند در یک دورۀ زمانی کوتاه مدت بخرند و بفروشند. به عنوان مثال، یک سهم در قیمت 55$ معامله می شود و معتقدید که تا قیمت 65$ بالا می رود، سپس در یک محدوده بین 55$ تا 65$ در طی چند هفته معامله انجام می دهید.
معامله گرها ممکن است بر طبق استراتژی محدوده اقدام به خرید سهام در 55$ کنند و اگر تا 65$ رشد کند آن را بفروشند. معامله گرها می توانند تا هر زمان که فکر می کنند قیمت در این محدوده نوسان دارد همین روند خرید و فروش را ادامه دهند.
انواع محدوده
معامله گرها برای انجام معاملات موفق با استفاده از استراتژی معامله در محدوده باید همۀ انواع محدوده ها را بشناسند. در ادامه چهار نوع معمولی از محدوده ها را بیان می کنیم.
محدودۀ مستطیل شکل - معامله گران در هنگام استفاده از استراتژی معامله در محدوده یک محدوده به شکل مستطیل را مشاهده خواهند کرد که قیمت بین یک حمایت تحتانی و یک مقاومت فوقانی حرکتی افقی دارد. این نوع از محدوده در اغلب مواقع در بازار ایجاد می شود.
در یک نمودار به راحتی می توان شکل گیری مستطیل و حرکت قیمت جفت ارز درون خطوط حمایت و مقاومت را تشخیص داد و دقیقاً در همینجاست که معامله گران می توانند فرصت های خرید و فروش را مشاهده کنند.
توجه: معامله گران، باید به الگوهای بلندمدت که در گسترش یک مستطیل مؤثر هستند توجه کنند.
محدودۀ مورب یک الگوی نمودار فارکس متداول است. این نوع از محدوده خط روند فوقانی و تحتانی ارائه می دهد تا بتوان بوسیلۀ آنها گریزهای قیمت را شناسایی کرد. قیمت درون یک محدودۀ مورب در یک کانال روند شیب دار ریزش و رشد دارد. این کانال می تواند باریک یا وسیع باشد.
توجه: گریزهای قیمت از محدودۀ مورب نسبتاً سریع رخ می دهد. برخی نیز ماه ها یا سال ها طول می کشند. معامله گران باید مبتنی بر تشخیص شان دربارۀ زمان رخ دادن گریز قیمت تصمیم بگیرند، که کار دشواری است.
محدودۀ ادامه دار یک الگوی گرافیکی است که درون یک روند آشکار می شود. این محدوده زمانی ایجاد می شود که یک روند غالب دچار اصلاح حرکت شود و در هر زمانی در حرکات صعودی یا نزولی رخ می دهد.
توجه: الگوهای ادامه دار درون روندهای دیگر رخ می دهند که ارزیابی برای انجام معامله را پیچیده تر می کند بخصوص برای معامله گران مبتدی مشخص کردن محدوده های ادامه دار مشکل است.
محدوده های بی قاعده با سه محدودۀ قبلی فرق دارند. روند در حول و حوش یک خط محوری مرکزی ایجاد می شود و خطوط حمایت و مقاومت در اطرافش قرار می گیرند. به همین دلیل به سختی می توان خطوط مقاومت و حمایت را تشخیص داد. افلاطون گفته است که کمال یک موهبت نیست بلکه نتیجۀ ممارست است. این گفته در مورد الگوهای نمودار نیز صدق می کند.
توجه: پیچیدگی محدوده های بی قاعده، معامله گران را وادار می کند تا برای شناسایی این محدوده ها و گریزهای بالقوه از ابزارهای تحلیلی بیشتری استفاده کنند.
کلام آخر دربارۀ استراتژی معاملاتی محدوده
معامله گرانی که از استراتژی معاملاتی محدوده استفاده می کنند نه تنها باید انواع محدوده ها را بشناسند بلکه باید این استراتژی را به خوبی درک کرده باشند.
استراتژی معاملۀ محدوده برخی اوقات به دلیل سادگی بسیار زیادش مورد انتقاد قرار می گیرد اما در واقع هرگز ناموفق نیست. معامله گرها باید محدوده و زمان ورود به بازار را تشخیص دهند و ریسک ها را مدیریت کنند و اصول بنیادی این استراتژی را درک کنند. معاملۀ محدوده می تواند بسیار سودآور باشد.
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکی در استراتژی های معاملاتی فارکس
استراتژی های معاملاتی اغلب از اندیکاتورهای تکنیکی برای تعیین نقاط ورود به بازار و خروج از بازار یا قواعد مدیریت در معامله استفاده می کنند. برخی اوقات نیز استراتژی ها از بیش از یک اندیکاتور برای تشخیص لحظۀ ورود به بازار استفاده می کنند.
شما در این مقاله یاد خواهید گرفت که اگرچه اندیکاتورها و استراتژی های معاملاتی متفاوت هستند اما تحلیل گران تکنیکی از هر دوی آنها برای تعیین تنظیمات معاملات با بالاترین امکان استفاده می کنند.
نکات کلیدی
- از اندیکاتورهای تکنیکی برای مشاهدۀ روندهای گذشته به منظور پیش بینی حرکات آینده استفاده می شود.
- تعداد زیادی اندیکاتور تکنیکی وجود دارند اما بطور کلی به دو گروه تقسیم می شوند که عبارتند از: همپوشان ها (Overlay) و نوسانگرها (Oscillator).
- اغلب از یکی از اندیکاتورها برای تایید صحت یک اندیکاتور دیگر استفاده می شود.
- با توجه به تنوع بسیار زیاد اندیکاتورها، معامله گرها باید اندیکاتورهایی را انتخاب کنند که با نحوۀ کارشان آشنا هستند و برای شان مناسب تر هستند.
استراتژی معاملاتی اندیکاتورهای تکنیکی
ابتدا لازم است متوجه بشویم که اندیکاتورهای تکنیکی چه هستند.
اندیکاتورهای تکنیکی در واقع سیگنال های الگو محور هستند که توسط قیمت، حجم، نرخ های بهرۀ باز شدن یک ابزار معاملاتی ایجاد می شوند. تحلیل تکنیکی عبارت است از معامله ای که به ارزیابی سرمایه گذاری ها کمک می کند و بواسطۀ تحلیل روندهای آماری گردآوری شده از فعالیت معامله فرصت های معاملاتی را مشخص می کند.
هدف از استفاده از اندیکاتورها این است که فرصت های معاملاتی شناسایی شوند. به همین دلیل اساس استراتژی معاملۀ تکنیکی این است که روند قوی بعد از برگشت قیمت پیدا شود. برگشت قیمت باید در یک دورۀ زمانی کوتاه مدت به پایان برسد، به محض توقف حرکت اصلاحی قیمت، روند مجدداً از سر گرفته خواهد شد و جهت روند غالب ادامه پیدا خواهد کرد.
معامله گران در هنگام استفاده از استراتژی ها معمولاً از فیلترها و تریگرهایی استفاده می کنند که مبتنی بر اندیکاتورها هستند.
- فیلترهای معامله - در هنگام سرمایه گذاری از یک فیلتر برای کاهش تعداد ابزارهای معاملاتی در دسترس استفاده می شود.
- از تریگرهای معامله برای خودکار کردن انواع خاصی از معامله نظیر خرید و فروش سهام در هنگامی که قیمت به یک سطح معین می رسد استفاده می شود.
به عنوان مثال از اندیکاتور Moving Average (میانگین متحرک) می توان برای تشخیص فیلترها و تریگرهای معامله استفاده کرد مانند خرید در زمانیکه قیمت بالای خط میانگین متحرک نوسان دارد و برعکس. مسلماً آنجا متوقف نمی شود و آنجا فقط شفاف سازی های بیشتر مورد نیاز انجام می شوند زیرا یک قاعدۀ ساده فاقد جزئیات محکم برای وارد عمل شدن است مثلاً اینکه قیمت در بالای خط میانگین متحرک چقدر باید نوسان داشته باشد یا چه نوع سفارشی برای انجام معامله باید ثبت شود. اما شما الان متوجۀ اصل موضوع شده اید و متوجه شدید که چگونه می توان از اندیکاتورها در استراتژی استفاده کرد.
یک اندیکاتور به تنهایی نمی تواند خودش یک استراتژی معاملاتی باشد. اندیکاتورها فقط به درک بازار کمک می کنند اما یک استراتژی عبارت است از یک برنامه از قواعد سرمایه گذاری و معامله که شامل اندیکاتورها نیز می شود.
کار اصلی که یک معامله گر در فرآیند ایجاد استراتژی معاملاتی اش انجام می دهد این است که از اندیکاتورهای درست استفاده کند زیرا استراتژی ها منطبق با آستانۀ تحمل ضرر یک معامله گر و همچنین طبق ارجحیت های او هستند و اندیکاتورها نیز باید متناسب با هر استراتژی انتخاب شوند.
- معامله گری که به دنبال نوسانات بلندمدت قیمت است و سودهای زیاد می خواهد باید به دنبال استراتژی پیروی از روند باشد و به همین دلیل اندیکاتور moving average (میانگین متحرک) می تواند به او کمک کند.
- معامله گری که به معاملات کوتاه مدت علاقه دارد و به دنبال سودهای کوچک اما متوالی است، از یک استراتژی مبتنی بر نوسان استفاده می کند.
توجه: اغلب از یک اندیکاتور برای تایید صحت اندیکاتور دیگر استفاده می شود.
معاملۀ اندیکاتورهای تکنیکی
- همپوشان ها (روی قیمت ها در نمودار قرار می گیرند)
- Moving Average (میانگین متحرک) - این اندیکاتور دائماً میانگین قیمت را محاسبه می کند و یک خط هموار از قیمت ترسیم می کند. به این ترتیب نوسانات کوتاه مدت قیمت در یک دورۀ زمانی معین، هموارتر به نظر می رسد.
- Bollinger Bands (خطوط بولینگر)، اندیکاتوری است که از چند خط تشکیل شده است که عبارتند از دو خط انحراف استاندارد (منفی و مثبت) که در دو طرف یک خط سادۀ میانگین متحرک (SMA) قرار دارند. این اندیکاتور سیگنال های مربوط به سقف خرید و کف فروش را به سرمایه گذاران نشان می دهد.
- نوسانگرها (بالا یا پایین نمودار قیمت قرار می گیرند)
- Stochastic Oscillator (نوسانگر تصادفی) یک اندیکاتور شتاب حرکت است که قیمت بسته شدن یک ابزار معاملاتی را با مجموعه ای از قیمت ها در یک دورۀ زمانی معین مقایسه می کند. این اندیکاتور در یک محدودۀ 0 تا 100 سیگنال های کف فروش و سقف خرید را نشان می دهد. اساس شکل گیری این اندیکاتور این است که اگر روند بازار، صعودی باشد در آن صورت قیمت ها به اوج نزدیک می شوند و اگر روند نزولی باشد قیمت ها به کف نزدیک می شوند.
- Moving Average Convergence/Divergence (MACD) (اندیکاتور همگرایی و واگرایی میانگین متحرک) یک اندیکاتور شتاب حرکت دنبال کنندۀ روند است که ارتباط بین دو خط میانگین متحرک قیمت را نشان می دهد. MACD زمانی سیگنال تکنیکی نشان می دهد که به سمت بالا (برای خرید) خط سیگنالش را قطع کند یا به سمت پایین (برای فروش) خط سیگنالش را قطع کند. معامله گران با استفاده از این اندیکاتور متوجه می شوند که حرکت صعودی یا نزولی قیمت، یک حرکت قوی است یا ضعیف.
- Relative Strength Index (RSI) (شاخص قدرت نسبی) یک اندیکاتور شتاب حرکت است که از آن در تحلیل تکنیکی برای سنجش اندازۀ تغییرات قیمت اخیر استفاده می شود تا بتوان شرایط سقف خرید یا کف فروش قیمت را ارزیابی کرد. RSI به عنوان یک نوسانگر نمایش داده می شود و خطی است که بین دو سطح حداکثری و حداقلی 100 تا 0 نوسان دارد.
کلام آخر دربارۀ استراتژی معاملۀ اندیکاتورهای تکنیکی
معامله گران در هنگام تحلیل یک ابزار معاملاتی اغلب از اندیکاتورهای تکنیکی استفاده می کنند. معامله گرها از میان تعداد بسیار زیاد اندیکاتورهای موجود باید مناسب ترین اندیکاتور برای خودشان و اندیکاتوری که با نحوۀ کارش آشنا هستند را انتخاب کنند. معامله گران همچنین می توانند اندیکاتورهای تکنیکی را با شکل های دیگری از تحلیل تکنیکی مانند مطالعۀ الگوهای نمودار و کمک گرفتن از ایده های معاملاتی به روز شده ترکیب کنند. با استفاده از ماهیت کمی اندیکاتورهای تکنیکی می توان از آنها در سیستم های معاملۀ خودکار استفاده کرد.
بطور کلی هر معامله گری باید بر اساس یک روش صحیح بگونه ای از اندیکاتورها استفاده کند که فرصت های معاملاتی را به او نشان دهند و در توسعۀ استراتژی اش به او کمک کنند.
استراتژی های معاملاتی نمودارهای فارکس
نکات کلیدی
- چندین روش معامله وجود دارند که هرکدام از آنها برای پیدا کردن نقاط ورود به بازار و سطوح توقف ضرر از الگوهای قیمت استفاده می کنند.
- بسیاری از الگوهای تکنیکی ممکن است در یک سهام فاقد نقدینگی غیرمعتبر باشند.
- معامله گران اغلب از الگوهای نمودار به عنوان یک استراتژی فارکس استفاده می کنند.
استراتژی الگوی نمودار فارکس
معامله گران اغلب از الگوهای نمودار به عنوان یک استراتژی استفاده می کنند.
بازار فارکس رفتاری دارد که الگوها را نشان می دهد. الگوهای نمودار معمولاً در هنگام تغییر روندها و یا هنگامیکه روندها شروع به ایجاد می کنند پدیدار می شوند. الگوهای مشهور عبارتند از الگوهای سر و شانه، الگوهای مثلث، الگوهای پوششی و غیره. در ادامه برخی از آنها را به شما معرفی می کنیم. این الگوها به شما کمک می کنند تا بتوانید روند بازار را تشخیص دهید و معامله انجام دهید.
الگوهای نمودار در فارکس
چندین روش معاملاتی وجود دارند که هر کدام از آنها برای پیدا کردن نقاط ورود به بازار و سطوح توقف ضرر از الگوهای قیمت استفاده می کنند. الگوهای نمودار فارکس شامل سر و شانه و مثلث ها می شوند که به شکلی که به سادگی قابل مشاهده است نقاط ورود به بازار، نقاط توقف ضرر و کسب سود را نشان می دهد.
الگوی نمودار سر و شانه در تحلیل تکنیکی بسیار محبوب است و براحتی می توان آن را تشخیص داد. این الگو از یک خط پایه تشکیل شده است و دارای سه اوج است که اوج میانی از سایرین بلندتر است و دو اوج دیگر اندکی کوتاه تر هستند که در طرفین قرار دارند. معامله گران از الگوی سر و شانه برای پیش بینی حرکت صعودی و نزولی استفاده می کنند.
الگوی سر و شانه یک الگوی نمودار متمایز است که سطوح مهم و آشکاری را نشان می دهد و از یک شانۀ راست، یک شانۀ چپ و یک رأس تشکیل شده است. الگوی سر و شانه می تواند وارونه هم باشد و شبیه به این تصویر است که الگوی سر و شانۀ معکوس نامید می شود.
- مثلث ها جزو الگوهای ادامه دار هستند. سه نوع الگوی مثلث وجود دارند:
- مثلث صعودی - الگوی مثلث صعودی در یک روند صعودی براحتی قابل تشخیص است اما سیگنال های ساده ای برای ورود به بازار و خروج از بازار ارائه می دهد.
- مثلث نزولی - مثلث نزولی را از حالت نزولی اش می توان تشخیص داد و اغلب یک سیگنال ریزشی ارائه می دهد.
- مثلث متقارن - مثلث متقارن یک الگوی ادامه دار است که در بازار ایجاد می شود و جهت خاصی ندارد. به نظر می رسد که بازار هیچ جهتی ندارد. به نظر می رسد که عرضه و تقاضا برابر هستند.
مثلث در ابتدای تشکیلش وسیع است اما پس از آنکه معاملات در بازار ادامه پیدا کنند مثلث نیز باریک تر می شود و نقاط مثلث آشکارتر می گردند. باریک تر شدن مثلث به معنای کاهش میزان خرید و فروش است و خط عرضه کاهش پیدا می کند تا به تقاضا برسد.
معاملۀ الگوهای نمودار
در حین انجام تحلیل تکنیکی، از الگوهای نمودار بطور وسیعی در معامله استفاده می شود. مطالعۀ این الگوها برای ایجاد یا استفاده از یک استراتژی معاملاتی مفید است.
فنجان و دسته فنجان و دسته یک الگوی نمودار تکنیکی است که یک فنجان و دسته اش را نشان می دهد. فنجان به شکل U است و دسته اش اندکی نزولی است. مانند این:
بهتر است به موارد زیر در هنگام شناسایی الگوی فنجان و دسته توجه شود:
- طول: معمولاً فنجانی که بلندتر است و شکل U دارد سیگنال قوی تری می دهد. به فنجان هایی که شکل V دارند اعتنا نکنید.
- عمق: اساساً فنجان نباید عمیق باشد. به فنجانی که عمیق است اعتنا نکنید. دستۀ فنجان باید در نیمۀ فوقانی فنجان باشد.
- حجم: حجم باید کاهش پیدا کند همزمان قیمت کاهش پیدا می کند و پایین تر از میانگین در کف فنجان باقی می ماند. سپس همزمان با افزایش قیمت و رسیدن به اوج قبلی، حجم نیز افزایش پیدا می کند.
پرچم یک الگوی قیمت است که بر خلاف روند قیمت غالب موجود در چهارچوب زمانی بزرگ تر، در چهارچوب های زمانی کوچک تر آشکار می شود و مانند پرچم به معامله گر علامت می دهد. الگوی پرچم می تواند روند صعودی (پرچم صعودی) یا روند نزولی (پرچم نزولی) باشد.
توجه: پرچم ممکن است شبیه به الگوی مثلث یا الگوی گُوِه باشد. توجه داشته باشید که گُوِه معمولاً از پرچم سه گوش و مثلث باریک تر است.
- روند ماقبل
- کانال تثبیت
- الگوی حجم
- یک گریز
- یک تایید که در آن قیمت در جهت گریز حرکت می کند
- گُوِه در زمانی ایجاد می شود که حرکات قیمت بین دو خط روند شیب دار محبوس می شود. دو نوع گُوِه وجود دارند: صعودی و نزولی.
- همگرایی خطوط روند؛
- الگوی کاهش حجم همزمان با نوسان قیمت درون الگو.
- گریز قیمت از یکی از خطوط روند.
- کف قوسی شکل یک الگوی نمودار است که توسط مجموعه ای از حرکات قیمت که یک شکل U را ایجاد می کنند تشکیل می شود. کف قوسی شکل در انتهای روند نزولی ایجاد می شود و یک وارونگی در حرکت بلندمدت قیمت را نشان می دهد. این الگو می تواند بین چند هفته تا چند ماه بطول بیانجامد و به ندرت ایجاد می شود.
- جفت قله یک الگوی وارونۀ تکنیکی ریزشی است. معامله گران از جفت قله برای تعیین وارونگی های روند استفاده می کنند. معمولاً قیمت قبل از ریزش به سمت حمایت، تا یک اوج رشد می کند. پس از رسیدن به حمایت، دوباره رشد می کند و مجدداً ریزش خواهد داشت و این نوسانات درون روند غالب رخ می دهند.
جفت کف الگوی برعکس جفت قله است. اگر الگوی جفت قله شناسایی شود می تواند بسیار مؤثر باشد اما اگر غلط تشخیص داده شود، معامله گر به اشتباه خواهد افتاد. پس معامله گر باید قبل از رسیدن به تصمیم نهایی خیلی دقت کند.
جفت کف مانند W است. قیمت دو بار به یک سطح حمایت رسیده است.
الگوی پرچم پنج مشخصه دارد:
الگوی گُوِه معمولاً نشان دهندۀ همگرایی خطوط روند بالاتر از دوره های معاملاتی 10 تا 50 است که یک سابقۀ خوب قیمت برای پیش بینی وارونگی قیمت محسوب می شود. الگوی گُوِه می تواند علامتی باشد از وارونگی قیمت نزولی یا صعودی. این الگو سه مشخصه دارد:
دو نوع الگوی گُوِه وجود دارند. یکی گُوِه صعودی که وارونگی ریزشی را علامت می دهد و دیگر گُوِه نزولی که وارونگی صعودی را علامت می دهد.
کلام آخر دربارۀ استراتژی معاملۀ الگوی نمودار
همۀ الگوها، شاخص های تکنیکی مهمی هستند که به معامله گر کمک می کنند تا بتواند دلیل حرکت قیمت در یک جهت معین را درک کند ضمن اینکه به معامله گر کمک می کنند تا آیندۀ حرکت قیمت را پیش بینی کند. زیرا الگوهای نمودار مشخص کنندۀ سطوح حمایت و مقاومت هستند و در نهایت به معامله گر کمک می کنند تا دربارۀ خرید یا فروش یا بستن معامله اش در زمانیکه روند وارونه می شود تصمیم بگیرد.
استراتژی معاملۀ حجم فارکس
نکات کلیدی
- حجم عبارت است از تعداد سهام خریداری شده و فروخته شده در هر روز در یک ابزار مالی مشخص.
- حجم را باید مرتبط با گذشتۀ نزدیک مشاهده کرد.
- افزایش حجم در هنگام نوسان قیمت نشان دهندۀ یک حرکت مهم است و برعکس، کاهش حجم در هنگام نوسان قیمت نشان دهندۀ یک حرکت کم اهمیت است.
- هرگاه قیمت به اوج های جدید برسد یا به هیچ کفی نرسد و حجم کاهش پیدا کند، وارونگی رخ خواهد داد.
استراتژی معاملۀ حجم فارکس
حجم عبارت است از تعداد سهامی که در یک زمان مشخص معامله می شوند. هرچه حجم بالاتر باشد، درجۀ فشار بالاتر می رود که به تعداد تفاوت ها بستگی دارد و می تواند شروع یک روند را نشان دهد. تحلیل حجم می تواند به درک قدرت رشد یا ریزش یک سهام و بطور کلی بازارها کمک کند.
معامله گر برای مشخص کردن حجم باید به میله های حجم نگاه کند که در پایین نمودار نمایش داده می شود. هر حرکت قیمت زمانی دارای اهمیت می شود که با یک حجم بالای مرتبط + یک حجم ضعیف همراه شود. توجه داشته باشید که همۀ انواع حجم بر معامله تاثیر می گذارند. حجم شامل مقدار زیاد پول که در یک روز معامله می شود و می تواند تاثیرات زیادی بر بازار بگذارد.
حجم فارکس چیست
حجم فارکس یکی از مهمترین ابزارهایی است که یک معامله در اختیار دارد. حجم در فارکس فقط مربوط به یک ابزار معاملاتی مشخص در یک قیمت مشخص در زمانی مشخص می شود. به همین دلیل است که گاهی بیش از حد به حجم توجه می شود.
حجم عبارت است از تعداد سهامی که در هر روز در یک ابزار مالی مشخص خرید و فروش می شوند. حجم یکی از دقیق ترین راه ها برای سنجش میزان جریان پول است. حجم به معامله گر میزان فعالیت بازار و میزان نقدینگی را نشان می دهد و هرچه حجم بالاتر باشد به معنای آن است که نقدینگی بالاتر است.
در نمودار بالا که مربوط به GBP/USD می شود، اندیکاتور حجم حتی در هنگام پیش بینی قیمت، تصویری دقیق ارائه می دهد. معامله گران با استفاده از اندیکاتور حجم می توانند مشاهده کنند که رویدادهایی مانند انتشار آمار اقتصادی و اخبار فوری چقدر بر بازار تاثیر داشته اند.
توجه: در هنگام باز شدن و بسته شدن بازار و در دوشنبه ها و جمعه ها، حجم افزایش پیدا می کند. ظهرها و قبل از تعطیلات، حجم کاهش پیدا می کند.
نحوۀ معامله با حجم
حجم چگونگی حرکات بازار را نشان می دهد - هرچه حجم بالاتر باشد تصمیم گیری دربارۀ زمان خرید یا فروش آسان تر خواهد شد (حجم نمی تواند تفاوت بین بازارهای خرید و فروش را بیان کند). حجم از حرکت قیمت جلوتر است و در ادامه چند گام ساده که قبل از تصمیم گیری باید برداشته شوند به شما معرفی می شوند.
1. تایید روند
معامله گران برای حفظ افزایش قیمت به افزایش اعداد و افزایش اشتیاق نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم نشان دهندۀ فقدان جذابیت است و می تواند علامتی باشد از وارونگی بالقوه. کاهش قیمت (یا افزایش) در حجم کم یک سیگنال قوی نیست. کاهش قیمت (یا افزایش) در حجم زیاد یک سیگنال قوی است که نشان می دهد چیزی در سهام بطور بنیادی تغییر کرده است.
2. حجم و حرکات فرسوده
در یک بازار ریزشی یا صعودی، شاهد حرکت فرسوده خواهیم بود، حرکت سریع قیمت، همراه با یک افزایش شدید در حجم، نشان دهندۀ پایان روند است.
3. علائم صعودی
حجم می تواند برای مشخص کردن سیگنال های صعودی مفید باشد. به عنوان مثال، هرگاه قیمت کاهش پیدا کند حجم افزایش خواهد داشت و سپس قیمت افزایش پیدا میکند و سپس مجدداً کاهش پیدا می کند. اگر در هنگام عقب نشینی قیمت، قیمت پایین کف قبلی ریزش پیدا نکند و در حین ریزش دوم حجم کاهش پیدا کند در آن صورت یک سیگنال صعودی ایجاد شده است.
4. وارونگی های قیمت و حجم
اگر پس از یک ریزش یا رشد طولانی قیمت، قیمت با نوسانات کم و حجم زیاد شروع به حرکت کند، در آن صورت این نشان دهندۀ یک وارونگی است و قیمت تغییر جهت خواهد داد.
5. حجم و گریزها در برابر گریزهای جعلی
در یک گریز اولیه از یک محدوده یا الگوی نمودار دیگر، افزایش حجم نشان دهندۀ قدرت حرکت است. تغییر اندک در حجم یا کاهش حجم در یک گریز قیمت نشان دهندۀ فقدان جذابیت است. افزایش احتمال یک گریز قیمت غیرواقعی.
6. تاریخچۀ حجم
باید به حجم مربوط به گذشتۀ نزدیک نگاه کرد. مقایسۀ حجم امروز با 50 سال قبل داده های غیرمرتبط ارائه می دهد. هرچه داده های مربوط به گذشتۀ نزدیک بشوند، نتایج نیز مرتبط ترخواهند بود.
کلام آخر دربارۀ استراتژی معاملۀ حجم
حجم، یک ابزار مفید برای مطالعۀ روندها است و راه های زیادی برای استفاده از آن وجود دارند. از دستورالعمل های پایه ای می توان برای سنجش ضعف یا قدرت بازار، سنجش تایید حرکت قیمت توسط حجم یا سیگنال های وارونگی روند استفاده کرد. از اندیکاتورهای مبتنی بر حجم برخی اوقات برای تصمیم گیری استفاده می شود.
استراتژی معاملۀ چند دوره زمانی
نکات کلیدی
- تحلیل چند دورۀ زمانی (تایم فریم) شامل زیرنظر گرفتن یک جفت ارز در تناوب های مختلف است.
- هر دورۀ زمانی مزیت های خودش را دارد.
- روش شناسی استفاده از چند دوره زمانی (تایم فریم) این است که معامله گران می توانند یک تصویر واضح تر از حرکت قیمت و واقعیت تحلیل تکنیکی بسازند.
استراتژی معاملۀ چند دوره زمانی
معامله گران اغلب از الگوهای نمودار به عنوان استراتژی فارکس استفاده می کنند.
استراتژی معاملۀ چند دوره زمانی یک استراتژی معاملاتی فارکس است که با دنبال کردن یک جفت ارز در دوره های زمانی (تایم فریم) مختلف کار می کند. معامله گران با دنبال کردن نمودار قیمت می توانند اوج ها و کف های قیمت را مشاهده کنند و به یک روند کلی و موقت برسند. هرچند معامله گران در هنگام مشاهدۀ دوره های زمانی مختلف می توانند تغییرات و نمودارهایی را مشاهده کنند که با زیرنظر گرفتن فقط یک نمودار در یک دوره زمانی خاص امکان مشاهدۀ آنها وجود ندارد.
هر دوره زمانی مزیت های مختص به خودش را دارد. دوره های زمانی بلندمدت به معامله گران امکان می دهند که تصویر بزرگ تری در اختیار داشته باشند و روند کلی را مشخص کنند. دوره های زمانی میان مدت، روند های کوتاه مدت را مشخص می کنند و به معامله گر نشان می دهند که چه چیزی در همین الان در حال رخ دادن است. دوره های زمانی کوتاه مدت به معامله گران امکان می دهند که زمان تصمیم گیری شان را بطور دقیق مشخص کنند.
تحلیل چند دوره زمانی
تحلیل چند دوره زمانی شامل زیر نظر گرفتن یک جفت ارز در تناوب های زمانی مختلف است. دربارۀ تناوب زمانی ای که باید زیر نظر گرفته شوند هیچ محدودیتی وجود ندارد اما دستورالعمل های کلی ای وجود دارند که معامله گران می توانند از آنها تبعیت کنند. معامله گران معمولاً از سه دورۀ زمانی مختلف استفاده می کنند زیرا همین مقدار برای مطالعۀ بازار برای شان کافی است. اگر از دوره های زمانی بیشتر استفاده شود در نتیجه اطلاعات غیرضروری به دست خواهند آمد و اگر تعداد دوره های زمانی کمتر استفاده شوند در نتیجه اطلاعات ناکافی به دست خواهند آمد.
در هنگام انتخاب محدودۀ این سه دورۀ زمانی، مهم است که دوره های زمانی صحیح انتخاب شوند. به عنوان مثال، یک معامله گر که استراتژی معاملاتی بلندمدت دارد و یک موقعیت معاملاتی را چند ماه حفظ می کند نباید دوره های زمانی 15 دقیقه ای و 60 دقیقه ای را حفظ کند چون هیچ فایده ای برایش ندارد.
دوره زمانی بلندمدت - هنگام استفاده از این روش مطالعۀ نمودار باید از یک دوره زمانی بلندمدت و دوره های زمانی بیشتر خاصی استفاده شود. معامله گر در هنگام شروع با یک دوره زمانی بلندمدت می تواند روند کلی و غالب را تشخیص دهد.
دوره های زمانی بلندمدت در فارکس عبارتند از روزانه، هفتگی و ماهیانه. عوامل بنیادی یک تاثیر مهم بر جهت حرکت دارند. به همین دلیل است که معامله گران باید در هنگام دنبال کردن روند کلی در این دوره های زمانی، روندهای اقتصادی مهم را زیر نظر داشتند. اینگونه نوسانات به ندرت رخ می دهند به همین دلیل معامله گران فقط باید هر از چندگاهی آنها را بررسی کنند.
چیز دیگری که معامله گران باید زیر نظر داشته باشند میزان نرخ بهره است. زیرا نرخ بهره بازتاب دهندۀ سلامت یک اقتصاد است. در اغلب مواقع، سرمایه به سمت ارز دارای نرخ بالاتر در یک جفت ارز جریان پیدا می کند که باعث می شود سود سرمایه گذاری افزایش پیدا کند.
دوره زمانی میان مدت - این دوره زمانی بیشترین کارائی را در میان سایر دوره های زمانی دارد زیرا معامله گران در این نوع از دوره های زمانی می توانند متوجه شوند که در دوره های زمانی بلندمدت و کوتاه مدت چه چیزی در جریان است. در هنگام انجام معامله و در زمانیکه معامله به سطح سود از قبل تعیین شده یا سطح حد ضرر نزدیک می شود باید به این دورۀ زمانی بیشترین توجه را داشت.
دوره زمانی کوتاه مدت معامله گران باید به یک دوره زمانی کوتاه مدت توجه داشته باشند زیرا کوچک ترین نوسانات در این دوره های زمانی مشخص هستند و معامله گر می تواند پس از تعیین نقطۀ ورود به بازار بر اساس دوره زمانی بلندمدت، بهترین زمان ورود به بازار را طبق یک دوره زمانی کوتاه مدت انتخاب کند.
عوامل بنیادی در دوره های زمانی کوتاه مدت نیز ایفای نقش میکنند اما به شکل متفاوتی با دوره های زمانی بلندمدت. هرچه دوره زمانی کوچک تر باشد، بازتاب قوی تر نسبت به شاخص های اقتصادی مشاهده می شود. اینگونه نوسانات اغلب بسیار کوتاه مدت هستند و به همین دلیل گاهی به آنها نوسانات نامنظم (نویز) گفته می شود. هرچند معامله گران اغلب از انجام معامله بر اساس اینگونه نوسانات خودداری می کنند.
معاملۀ چند دوره زمانی
هرگاه همۀ سه دوره زمانی به درستی بایکدیگر ترکیب و تحلیل شوند، شانس موفقیت در معامله افزایش خواهد یافت. تحلیل دقیق این سه نوع دوره زمانی، روند اصلی را مشخص می کند. به این ترتیب ریسک کاهش پیدا می کند زیرا قیمت به احتمال زیاد در روند بلندمدتی که شناسایی داده شده است به حرکت ادامه خواهد داد. تطابق دوره های زمانی با یکدیگر میزان اطمینان از یک معامله را مشخص می کند.
به عنوان مثال روند در دوره زمانی بلندمدت صعودی است اما در روندهای کوتاه مدت و میان مدت نزولی است، برای در نظر گرفتن اهداف سود و نقاط توقف ضرر باید روند را نزولی در نظر گرفت. معامله گر باید صبر کند تا قیمت به اندازۀ کافی ریزش پیدا کند و سپس در زمانی مناسب که هر سه دوره زمانی آن را تایید می کنند و نشان می دهند که قیمت رشد خواهد کرد، خرید انجام دهد.
استفاده از دوره های زمانی چندگانه در هنگام انجام تحلیل به معامله گر می کند تا خطوط حمایت و مقاومت را پیدا کند و متوجه شود چه موقع می تواند وارد بازار شود و چه موقع باید از بازار خارج شود.
روش شناسی معاملۀ چند دوره زمانی
روش شناسی معاملۀ چند دوره زمانی، سر راست و مستقیم است و معامله گران فقط باید بر سه گام تمرکز کنند:
- به فعالیت و ساختار قیمت نگاه کنید. به کف ها و اوج ها نگاه کنید و روند را پیدا کنید.
- برای پیدا کردن سطوح حمایت و مقاومت، خطوط فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci retracement) را بین اوج ها و کف ها ترسیم کنید.
- هرگاه سیگنال فروش یا خرید دریافت کردید، در حمایت و مقاومت و در جهت روند وارد بازار شوید.
اساس روش شناسی استفاده از چند دوره زمانی این است که معامله گران می توانند تصویری واضح تر از فعالیت قیمت و روایت تحلیل تکنیکی ایجاد کنند:
- برای تشخیص روند غالب باید در ابتدا به دوره زمانی بلندمدت نگاه کرد.
- سپس باید به تدریج به دوره زمانی میان مدت توجه کرد زیرا درون روندی که شناسایی شده، حرکات کوچک تر قابل مشاهده می شوند.
- در آخر نیز معامله در دوره زمانی کوتاه مدت انجام می شود.
کلام آخر دربارۀ استراتژی معاملۀ چند دوره زمانی
استفاده از تحلیل چند دوره زمانی می تواند یک روش مفید برای انجام یک معاملۀ موفق باشد. شما در این مقاله با اهمیت تحلیل چند دوره زمانی آشنا شدید. این یک روش ساده برای اطمینان از سودآور بودن یک معامله بر اساس جهت روند غالب است.
استراتژی معاملاتی تحلیل بنیادی
آموزش تحلیل فاندامنتال
آموزش فاندامنتال
نکات کلیدی
- هدف تحلیل بنیادی عبارت است از محاسبۀ قیمت بازار واقعی برای یک سهام که معامله گر می تواند آن را با قیمت جاری مقایسه کند تا متوجه شود که آیا قیمت جاری کمتر از ارزش واقعی یا بیشتر از ارزش واقعی سهام است.
- تحلیل بنیادی در فارکس شامل شرایط اقتصادی ای می شود که ممکن است بر ارز یک کشور تاثیر بگذارند.
- در هنگام انجام تحلیل بنیادی به چندین شاخص مهم باید توجه کرد.
استراتژی تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی روش ارزیابی ارزش یک سهام بوسیلۀ تحلیل عوامل مالی و اقتصادی مرتبط نظیر شرایط اقتصاد کلان یک کشور و کارآمد بودن مدیریت یک شرکت و غیره است. اساساً معامله گر از طریق استراتژی تحلیل بنیادی هر چیزی که بر ارزش سهام تاثیر بگذارد را مطالعه می کند.
از تحلیل بنیادی برای تشخیص ارزش گذاری صحیح سهام در بازار وسیع تر استفاده می شود. تحلیل بنیادی از طریق چشم اندازهای خرد و کلان انجام می شود. تحلیل ابتدا از طریق یک چشم انداز کلان شروع می شود و سپس به سمت چشم انداز خرد (عملکرد شرکت) گرایش پیدا می کند.
داده ها از طریق سوابق عمومی گردآوری می شوند. یک معامله گر در هنگام ارزیابی سهام می تواند به درآمدها، سودها، رشد آینده، سود سهام، مارجین های سود و غیره توجه کند.
اگر تحلیل نشان دهد که ارزش سهام بسیار پایین تر از قیمت جاری بازار است در آن صورت یک سیگنال برای خرید ایجاد می شود و برعکس، اگر تحلیل بنیادی نشان دهد که ارزش سهام بسیار بالاتر از قیمت جاری بازار است در آن صورت یک سیگنال فروش وجود دارد.
استراتژی تحلیل بنیادی به دو بخش تقسیم می شود:
- کمی - اطلاعاتی که به شکل ارقام و اعداد نمایش داده می شوند. آنها خصوصیات قابل ارزیابی یک کسب و کار هستند مانند درآمد، سود، دارائی ها و بیشتر.
- کیفی - ماهیت اطلاعات به غیر از کمیت که شامل کیفیت مدیریت اجرایی کلیدی یک شرکت، شهرت نام برند، ثبت اختراع و فن آوری اختصاصی می شود.
در هنگام انجام تحلیل بنیادی، معمولاً روش های کمی و کیفی بایکدیگر ترکیب می شوند.
استراتژی فارکس تحلیل بنیادی
معامله گرانی که در فارکس معامله می کنند نیز از تحلیل بنیادی استفاده می کنند. از آنجائیکه تحلیل بنیادی به ارزش ذاتی یک سرمایه گذاری مربوط می شود، بکارگیری آن در فارکس نیز شامل در نظر گرفتن شرایط اقتصادی ای است که بر ارز یک کشور تاثیر می گذارند.
در ادامه به برخی از عوامل بنیادی مهم که نقش کلیدی در نوسان یک ارز ایفا می کنند توجه می کنیم.
- شاخص های اقتصادی - شاخص های اقتصادی در واقع گزارش هایی هستند که توسط دولت ها یا سازمان های خصوصی منتشر می شوند و شامل جزئیاتی دربارۀ عملکرد اقتصادی یک کشور می شوند. این شاخص ها عبارتند از ارقام و نرخ های بیکاری، شروع ساخت مسکن، تورم و غیره.
- تولید ناخالص داخلی (GDP) - که معیاری است برای سنجش اقتصاد یک کشور و مجموع ارزش بازار همۀ کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور در طی یک سال را نشان می دهد.
- خرده فروشی - معیاری است برای سنجش درآمد همۀ فروشگاه های خرده فروشی در یک کشور. گزارش خرده فروشی را می توان با عملکرد تجاری یک شرکت که سهامش بطور عمومی عرضه شده است مقایسه کرد. به این ترتیب معامله گر می تواند درک بهتری از شرایط بازار داشته باشد..
- تولید صنعتی - معامله گران معمولاً به تولید خدمات عمومی توجه می کنند که به شدت دارای نوسان است زیرا صنعت خدمات عمومی وابستگی شدیدی به شرایط آب و هوایی و بازرگانی و تقاضا برای انرژی دارد.
- شاخص بهای مصرف کننده - که تغییرات در قیمت های کالاهای مصرفی در 200 قلم مختلف را ارزیابی می کند و هنگامیکه با صادرات یک کشور مقایسه شود نشان می دهد که یک کشور چقدر در خدمات و محصولاتش سود یا زیان می کند.
در هنگام بکارگیری استراتژی های تحلیل بنیادی، به سه شاخص باید توجه دقیق داشت.
شاخص مدیران خرید (PMI) - شاخصی است که جهت غالب روندهای اقتصادی در بخش های تولید و خدمات را نشان می دهد. شاخص مدیران خرید اطلاعاتی را دربارۀ شرایط کسب و کار فعلی و آتی برای سرمایه گذاران، تحلیل گران و سیاستگذاران و تصمیم گیران یک شرکت فراهم می کند.
شاخص مدیران خرید (PMI) در هر ماه یک بار منتشر می شود و حاصل تحقیق از 19 شرکت صنعتی مهم می شود. این شاخص مبتنی است بر پنج زمینۀ اصلی تحقیق که شامل پرسش هایی دربارۀ شرایط کسب و کار و تغییرات کسب و کار، پیشرفت کسب و کار، رکود کسب و کار و تغییر نداشتن کسب و کار می شود.
- سفارشات جدید
- موجودی انبارها
- تولید
- عرضه
- اشتغال
رقم شاخص مدیران خرید (PMI) بین 0 تا 100 است. رقم بالاتر از 50 نشان دهندۀ توسعه در مقایسه با ماه گذشته است. رقم پایین تر از 50 نشان دهندۀ رکود و خود رقم 50 نشان دهندۀ عدم تغییر در شرایط است.
یک فرمول خیلی ساده وجود دارد که عبارت است از:
PMI = (P1 * 1) + (P2 * 0.5) + (P3 * 0)در این فرمول:
P1 = درصد پاسخ ها دربارۀ پیشرفت
P2 = درصد پاسخ ها دربارۀ عدم تغییر
P3 = درصد پاسخ ها دربارۀ رکودمعامله گران می توانند از شاخص مدیران خرید (PMI) استفاده کنند زیرا یک شاخص پیشرو برای ارزیابی شرایط اقتصادی است. روند شاخص مدیران خرید در واقع تغییرات در روند تخمین های اصلی دربارۀ تولید و فعالیت اقتصادی را نشان می دهد. توجۀ دقیق به شاخص مدیران خرید (PMI) می تواند یک آینده نگری سودآور دربارۀ روندهای توسعه در مجموع اقتصاد ارائه دهد.
شاخص بهای تولیدکننده (PPI) - معیاری است برای سنجش تورم در هزینه های تولید برای تولیدکننده ها. این شاخص نوسانات قیمت را از منظر فروشنده ارزیابی می کند.
سه نوع شاخص بهای تولیدکننده وجود دارند:
- صنعت
- کالا
- کالا - بر اساس تقاضای میانی و نهایی
شاخص بهای تولیدکننده از رقم 100 شروع می شود و همزمان با افزایش یا کاهش تولید شروع به تغییر در مقایسه با رقم شروع (100) می کند.
به عنوان مثال تولید یک کشور در ماه مارس به رقم 108 در شاخص بهای تولیدکننده رسید. رقم 108 نشان می دهد که هزینه تولید در آن کشور در ماه مارس در مقایسه با ماه فوریه 8% بیشتر شده است.
شاخص هزینۀ اشتغال (ECI) - یک آمار اقتصادی فصلی است که شامل افزایش مخارج کارکنان می شود. این شاخص مربوط به هزینه های کار می شود و حقوق و مزایا در همۀ سطوح یک شرکت را ارزیابی می کند.
این شاخص بر مبانی رقم 100 کار می کند.
رشد این شاخص نشان دهندۀ رشد و قدرت یک شرکت است زیرا کارفرما حقوق و دستمزد بیشتری به کارکنان پرداخت می کند. معامله گران از این شاخص برای ارزیابی تورم استفاده می کنند زیرا دستمزد بخش بزرگی از هزینه های یک شرکت برای تولید و ارائۀ یک خدمت در بازار را تشکیل می دهد.
مزایا یا معایب شاخص ECI
مزایای شاخص ECI
- شاخص ECI مجموع هزینه های کارکنان برای کسب و کارها را محاسبه می کند نه فقط دستمزدها. در واقع هزینه های مربوط به بیمۀ درمان، پاداش ها، بیمۀ عمر و مزایا را نیز پوشش می دهد.
- تغییرات در مقیاس فصلی و سالانه هستند.
معایب شاخص ECI
- داده ها فقط به شکل فصلی هستند و اندکی یک دورۀ زمانی وسط ماه را پوشش می دهد.
- شاخص ECI در دوره های پرداخت پاداش ها و کارمزدها می تواند دچار نوسان شود بخصوص در پایان سال که پاداش ها بیشتر هستند.
کلام آخر دربارۀ استراتژی تحلیل بنیادی
شاخص های اقتصادی فراوانی وجود دارند که می توان از آنها برای ارزیابی شرایط بنیادی فارکس استفاده کرد. نباید فقط به ارقام و اعداد توجه کرد بلکه باید معنای آنها را فهمید؛ و درک کرد که این ارقام و اعداد چه تاثیری بر اقتصاد یک کشور دارند. اگر تحلیل بنیادی به درستی انجام شود، می تواند یک منبع ارزشمند برای همۀ معامله گران ارز باشد تا تصمیم درست بگیرند.
استراتژی روحیۀ بازار
نکات کلیدی
- روحیۀ بازار یک حرکت بازار مبتنی بر فعالیت های بالقوۀ معامله گران را بازتاب می دهد.
- روحیۀ بازار یک بازیگر سوم برای ارزیابی جهت حرکت بازار در کنار تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادی محسوب می شود.
- اندیکاتورهای مربوط به روحیۀ بازار، خودشان سیگنال های خرید و فروش ارائه نمی دهند و معامله گران باید منتظر باشند تا قبل از اقدام، قیمت وارونگی را تایید کند.
تعریف روحیۀ بازار
روحیۀ بازار عبارت است از گرایش و احساس کلی سرمایه گذاران در قبال قیمت جاری و قیمت پیش بینی شدۀ یک سهام، شاخص یا سایر ابزارها. روحیۀ بازار را همچنین تحت عنوان روحیۀ سرمایه گذار نیز می شناسند که می تواند مثبت یا خنثی یا منفی باشد.
روحیۀ بازار برای تحلیل تکنیکی مهم است زیرا بر اندیکاتورهای تکنیکی تاثیر دارد و معامله گران از آن برای هدایت استفاده می کنند. معامله گرانی که معمولاً در جهت مخالف معامله می کنند نیز از روحیۀ بازار استفاده می کنند.
سرمایه گذاران روحیۀ بازار را با عناوینی مانند صعودی و نزولی بیان می کنند. نزولی یعنی قیمت سهام در حال ریزش است. صعودی یعنی قیمت سهام در حال رشد است.
در چنین شرایطی معمولاً احساسات معامله گران بازار سهام را حرکت می دهد که می تواند منجر به ایجاد کف فروش یا سقف خرید شود. به این ترتیب، مشاهده می کنید که احساسات، نیروی پیش برندۀ روحیۀ بازار است.
- روحیۀ صعودی - در بازار صعودی قیمت ها رشد می کنند. در اینجا طمع نیروی پیش برندۀ بازار است.
- روحیۀ نزولی - در بازار نزولی قیمت ها ریزش دارند. در اینجا ترس نیروی پیش برندۀ بازار است.
استراتژی معاملۀ روحیه
برای ارزیابی جهت حرکت قیمت در معاملۀ فارکس از تحلیل تکنیکی و بنیادی ستفاده می کنیم اما باید به روحیۀ بازار به عنوان یک بازیگر سوم که نقش مهمی ایفا می کند نیز توجه کنی
روحیۀ بازار، روشی است برای تحلیل گرایش بازارهای فارکس و سهام و غیره و به این ترتیب می توان استراتژی های معاملاتی بهتری ساخت. این اندیکاتورها درصد و داده های خام را نشان می دهند و مشخص می کنند که روی یک جفت ارز چقدر معامله انجام شده است.
این اندیکاتورها نشان می دهند که چند درصد از معاملات مربوط به خرید یا فروش یک جفت ارز می شوند. هرگاه درصد معاملات یا معامله گرها در خرید به حداکثر خودش برسد در آن صورت می توان اینطور نتیجه گرفت که 90 تا 100 درصد معاملات، خرید هستند و در نتیجه تعداد کمی معامله گر باقی مانده اند که بازار را بیش از این به سمت رشد هل دهند. به این ترتیب باید انتظار یک وارونگی قیمت را داشت.
همانطوریکه قبلاً گفتیم، بخش اعظمی از روحیۀ بازار را احساسات ایجاد می کند که باعث ایجاد کف فروش و سقف خرید در سهام و غیره می شود. زیرا برخی معامله گران به سمت آن سهام متمایل شده اند یا آنها را فروخته اند. معامله گران برای ارزیابی این بازارها از این اندیکاتورها استفاده می کنند، نه اینکه فقط بفروشند بلکه روند کوتاه مدت را تشخیص دهند:
- VIX (شاخص CBOE Volatility) - اگر معامله گران احساس کنند که باید در برابر ریسک از خودشان محافظت کنند، این یک نشانه است از افزایش نوسان و افزایش میانگین متحرک و معامله گر قادر خواهد بود تا کف و اوج را تشخیص دهد.
- اندیکاتور High-Low Index - هرگاه این اندیکاتور زیر 30 باشد، معنایش این است که قیمت نزدیک کف خودش معامله می شود پس روحیۀ بازار، نزولی است. هرگاه این اندیکاتور بالای 70 باشد، قیمت سهام به سمت اوج خودش در حرکت است بنابراین روحیۀ بازار صعودی است.
- BPI (اندیکاتور Bullish Percent Index) - این اندیکاتور بر اساس نمودارهای نقطه ای و تصویری، تعداد سهامی که الگوی صعودی را ارزیابی میکند. هرگاه اندیکاتور BPI رقم 80% یا بالاتر را نشان دهد، روحیۀ بازار بسیار خوش بینانه است و احتمال دارد که بازار به سقف خرید برسد. هرگاه 20% یا پایین تر را نشان دهد، در آن صورت روحیۀ بازار منفی است و نشان می دهد که بازار به کف فروش رسیده است.
- Moving Averages (میانگین متحرک) - هرگاه SMA شمارۀ 50 (50 روزه) به بالای SMA شمارۀ 200 (200 روزه) برسد، یک تقاطع طلایی رخ داده است که نشان می دهد حرکت قیمت، صعودی شده است و یک روحیۀ صعودی ایجاد شده است. اگر SMA شمارۀ 50 (50 روزه) به پایین SMA شمارۀ 200 (200 روزه) برسد، نشان می دهد که قیمت ریزش دارد و یک روحیۀ نزولی ایجاد شده است.
منابع و شکل های مختلفی برای اندیکاتورهای روحیۀ فارکس وجود دارند. معامله گر با استفاده از اندیکاتورهای روحیه، می تواند از احتمال وارونگی قیمت مطلع شود زیرا کف فروش و سقف خرید مشخص می شوند. معامله گر همچنین می تواند روند کنونی را تایید کند.
اندیکاتورهای روحیه، سیگنال های خرید و فروش محسوب نمی شوند، اما به معامله گر اجازه می دهند که قبل از هرگونه اقدامی بر اساس شاخص روحیه، برای تشخیص روحیه، قیمت را مشاهده کند. توجه داشته باشید که مطمئناً هیچ اندیکاتور بطور 100% صحیح جهت بازار را نشان نمی دهد.
استراتژی های فارکس بر مبنای سبک معامله
استراتژی های معاملاتی فارکس توسط سبک های معاملاتی متداولی توسعه پیدا می کنند که عبارتند از: معاملۀ روزانه، معاملۀ انتقالی (carry trade)، استراتژی خرید و حفظ، معاملۀ تأمینی (هِج)، معاملۀ سبد، معاملۀ اسپرد، معاملۀ آزاد (سوئینگ)، معاملۀ دستور و معاملۀ الگوریتمی.
Using and developing trading strategies استفاده و توسعۀ استراتژی های معاملاتی اغلب به درک توانایی ها و ضعف های تان بستگی دارد. برای اینکه تبدیل به یک معامله گر موفق شوید در ابتدا باید بهترین روش معاملاتی که مناسب شخصیت خودتان می باشد را پیدا کنید. هرگز یک روش ثابت صحیح برای معامله وجود ندارد. روش صحیح برای سایرین الزاماً برای شما مناسب نیست. در ادامه می توانید دربارۀ هر کدام از روش های معامله مطالعه کرده و روش مختص به خودتان را تعیین کنید.
استراتژی ترید روزانه
نکات کلیدی
- احساسات را دور بریزید
- معاملۀ روزانه نیازمند توجه دائمی و تحمل استرس است
- برای موفقیت در استراتژی معاملۀ روزانه باید اتکای شدیدی به تحلیل تکنیکی با استفاده از نمودارها، اندیکاتورها و مدل ها داشت تا بتوان نوسانات آیندۀ قیمت را پیش بینی کرد.
استراتژی معاملۀ روزانه چیست
معاملۀ روزانه یک استراتژی معاملاتی کوتاه مدت است که شامل خرید و فروش ابزارهای مالی در طی یک روز می شود تا از نوسانات کوچک قیمت سود گرفته شود. معامله گران روزانه باید دائماً روی انجام معامله تمرکز داشته باشند زیرا بازارها نظیر بازار نفت در کوتاه مدت می توانند نوسانات ناگهانی داشته باشند. بنابراین این نوع از استراتژی در بازارهای دارای نوسان کارایی ویژه ای دارد.
در ادامه برخی از تکنیک های متداول معاملۀ روزانه بیان می شوند:
- مجموعۀ معلومات، زیرا معلومات، قدرت است و بدون معلومات هیچ معامله ای موفق نخواهد بود.
- کنار گذاشتن سرمایه و تصمیم گیری دربارۀ مقدار پولی که یک معامله گر حاضر است با آن ریسک کند. اساساً هر معامله گر باید مبلغی را به عنوان مبلغی که "می تواند ضرر کند" کنار بگذارد.
- داشتن زمان کافی، معاملۀ روزانه یک شغل است نه یک سرگرمی؛ بنابراین، بسیار اهمیت دارد که در طی روز زمان قابل توجهی صرف دنبال کردن بازار و استفاده از فرصت ها شود.
- دل به دریا زدن، اینجا کاربردی ندارد برای شروع معاملۀ روزانه بهتر است از مبالغ کوچک استفاده کرد.
- پرهیز از سهام فاقد نقدینگی - اینگونه سهام قیمت های پایینی دارند اما تغییر قابل ملاحظه ای در قیمت شان هرگز رخ نخواهد داد. در هنگام ساخت یک استراتژی برای همۀ انوع بازارهای سرمایه، باید به نقدینگی توجه داشته باشید. معامله گران در هنگام انجام معامله و ورود به بازار باید به نشانگرهای نقدینگی توجه داشته باشند وگرنه از نوسانات بازار لطمه خواهند خورد. در استراتژی های معاملاتی روزانه کریپتو نقدینگی به اندازۀ نوسان و سرمایه بازار اهمیت دارد. نقدینگی فقط این نیست که چقدر راحت می توانید یک کریپتو را بخرید یا بفروشید بلکه همچنین به این نیز مربوط می شود که یک رمزارز چقدر راحت به پول نقد یا سایر دارائی های قابل معامله تبدیل می شود.
- زمان معامله - بسیاری از معامله گران روزانه باتجربه، به محض باز شدن بازار در صبح، در زمانیکه اخبار فوری منتشر می شوند و قیمت ها نوسان دارند، شروع به انجام معامله می کنند.
- ثبت توقف ضرر - قیمتی است که معامله گر در آن یک سهام را می فروشد و ضرر می کند (این حالت زمانی رخ می دهد که معامله طبق برنامه پیش نمی رود و باید ضرر را متوقف کرد)
- ثبت کسب سود - قیمتی است که معامله گر در آن یک سهام را می فروشد و از معامله اش سود می گیرد.
- به احساسات اهمیت ندهید - حرص و طمع و امید در هنگام معامله جزو بزرگترین موانع تصمیم گیری هستند. ذهن باید خالی باشد و فقط بر طبق تحلیل محض عمل کرد.
- برنامه داشته باشید و به آن پایبند باقی بمانید. زمانیکه تغییرات در بازار سریع هستند، معامله گر نمی تواند افکارش را منظم کند به همین دلیل لازم است طبق یک برنامۀ از قبل تعیین شده عمل کند.
بهترین استراتژی های معاملۀ روزانه
اگر یک معامله گر می خواهد از نوسانات دائمی و کوچک قیمت کسب سود کند، استراتژی های معاملۀ روزانه ضرورت پیدا می کنند. یک استراتژی مؤثر باید مبتنی بر تحلیل تکنیکی عمیق با استفاده از نمودارها، اندیکاتورها و مدل ها باشد تا منجر به پیش بینی دقیق حرکات قیمت شود.
در ادامه کارآمدترین و متدوال ترین استراتژی های معاملۀ روزانه را به شما معرفی می کنیم.
دو استراتژی معاملاتی برای تریدرهای روزانه
استراتژی اسکالپ فارکس
اسکالپ فارکس یک استراتژی معاملۀ روزانه است که مبتنی است بر معاملات سریع و کوتاه و برای کسب سود کلان از تغییرات کوچک قیمتی مورد استفاده قرار می گیرد. به این نوع از معامله گران، اِسکالپِر می گویند که می توانند روزانه تا 200 معامله هم انجام دهند با این اعتقاد که حرکت قیمتی کوچک را راحت تر از حرکات قیمتی بزرگ می توان دنبال کرد.
هدف اصلی این استراتژی این است که در یک زمان کوتاه بتوان تعداد زیادی ابزار معاملاتی را در قیمت های Bid/Ask، خرید/فروش کرد و در قیمت های بالاتر/پایین تر آنها را فروش/خرید کرد و کسب سود کرد.
عوامل خاصی وجود دارند که برای اسکالپ فارکس ضروری هستند که عبارتند از نقدینگی، نوسان، زمابندی نمودار و مدیریت خطر. نقدینگی بازار در نحوۀ اجرای اسکالپ توسط معامله گران مؤثر است. برخی از معامله گران ترجیح می دهند که در بازار نقدتر معامله کنند چراکه راحت تر می توانند با معاملاتی که حجم زیاد دارند به راحتی وارد بازار شوند و از آن خارج شوند در حالیکه سایر معامله گران ترجیح می دهند در بازار فارکس دارای نقدینگی کمتر که اسپردهای بیشتری دارد معامله کنند.
از آنجائیکه این به نوسان و فراریت باز می گردد، اسکالپرها ابزارهای معاملاتی با ثبات را ترجیح می دهند تا نگران تغییرات قیمتی ناگهانی نباشند. اگر قیمت یک ابزار باثبات باشد در آن صورت اسکالپر می تواند حتی با ثبت دستور روی نرخ های Ask و Bid یکسان، با انجام صدها معامله، کسب سود کند. زمابندی نمودارها در استراتژی اسکالپ بسیار کوتاه هستند و معامله گران تلاش می کنند تا از چنین حرکت کوچکی در بازار کسب سود کنند که حتی مشاهدۀ آنها در نمودار یک دقیقه ای نیز دشوار است.
اسکالپرها همزمان با صدها سود کوچک در طی روز، صدها زیان کوچک را نیز تجربه خواهند کرد. در نتیجه باید یک مدیریت خطر سخت اتخاذ کنند تا از زیان های ناخواسته دوری کنند.
استراتژی محوسازی
محوسازی در اصطلاح فارکس به معنای معامله بر خلاف روند است. معامله گرانی که از این شیوه استفاده می کنند هر زمان قیمت افزایش پیدا کند به این امید که کاهش پیدا خواهد کرد فروش انجام می دهند و هر زمان که قیمت کاهش پیدا کند فروش انجام می دهند.
بنابراین در این استراتژی هر زمان قیمت یک ابزار تجاری در حال افزایش باشد فروش انجام می شود و هر زمان قیمت یک ابزار تجاری در حال کاهش باشد فروش انجام می شود که "محو سازی" نامیده می شود.
این یک استراتژی معاملۀ روزانۀ معکوس است که برای معامله در خلاف جهت روند مورد استفاده قرار می گیرد. بر خلاف دیگر انواع معامله که هدف اصلی پیروی از روند اصلی است، در معامۀ محو سازی معامله بر خلاف جهت روند اصلی باز می شود.
فرضیاتی که استراتژی محوسازی بر اساس آن استوار هستند عبارتند از:
- خرید ابزارهای تجاری به سقف رسیده است
- اولین خریداران آمادۀ کسب سود هستند
- خریداران فعلی در خطر قرار دارند
اگرچه "محو سازی بازار" می تواند بسیار پرخطر باشد و طاقت ضرر بالایی نیاز دارد، اما روشی بسیار سودده است. در انجام استراتژی محوسازی می توان دو دستور Limit در قیمت های مشخص قرار داد - دستور Buy Limit باید پایین تر از قیمت جاری و دستور Sell Limit باید در بالای آن قرار گیرد.
استراتژی محوسازی بسیار پرخطر است چراکه این استراتژی به معنای معامله بر خلاف روند بازار می باشد. هرچند می تواند سودمند نیز باشد، معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می کنند می توانند از هر اصلاح قیمتی کسب سود کنند چراکه پس از یک رشد یا افت سریع این انتظار وجود دارد که اصلاح حرکتی رخ دهد. بنابراین اگر این استراتژی به درستی مورد استفاده قرار گیرد می تواند یک روش معاملاتی بسیار پرسود باشد. کسانیکه از این استراتژی پیروی می کنند، افرادی خطر پذیر هستند که از قواعد مدیریت خطر پیروی می کنند و تلاش می کنند از هر معامله با سود خارج شوند.
استراتژی محورهای روزانه
هدف معاملۀ محور، کسب سود از نوسانات روزانۀ ارز است. نقطۀ محور اساساً به معنای نقطۀ چرخش می باشد و یک اندیکاتور تحلیل تکنیکی است که از محاسبۀ میانگین عددی اوج، کف و قیمت های بسته شدن جفت ارزها مشتق می شود.
مفهوم اصلی این استراتژی خرید در پایین ترین قیمت روز و فروش در بالاترین قیمت روز است.
"توماس آسپرای"، یک تحلیل گر و معامله گر حرفه ای، در اواسط دهۀ 1990 سطوح محور روزانه و هفتگی برای بازار بازار فارکس را برای موسسات مشتری اش منتشر کرد. طبق گفته وی، در آن زمان سطوح هفتگی محور در برنامه های تحلیل تکنیکی موجود نبودند و این فرمول بطور وسیع مورد استفاده قرار نمی گرفت.
اما در سال 2004 کتابی از "جان پرسون" با نام " راهنمای جامع روش های معاملۀ تکنیکی: نحوۀ کسب سود با استفاده از نقاط محور، شمع ها و دیگر شاخص ها" منتشر شد که نشان داد نقاط محور تا آن زمان بیشتر از 20 سال بوده است که مورد استفاده قرار می گرفتند. در سال های آخر، کشف راز تحلیل فصلی نقطۀ محور، دوباره تحت تاثیر "جان پرسون"، حتی بیشتر برای "توماس" غافلگیرکننده بود.
در حال حاضر فرمول پایه ای محاسبۀ نقاط محور موجود است و بطور گسترده ای توسط معامله گران مورد استفاده قرار می گیرند. ضمن اینکه ماشین حساب نقاط محور نیز به راحتی در اینترنت قابل تهیه می باشد.
نقطۀ محور برای روز کاری جاری به شکل زیر محاسبه می شود:
P = (H + L + C)/3
نقطۀ محور = (اوح قبلی + کف قبلی + بسته شدن قبلی) / 3
اساس محورهای روزانه تعیین سطوح مقاومت و حمایت در نمودار و تشخیص ورود و خروج نقاط است که از طریق فرمول زیر قابل انجام است:
R1 = (P x 2) – L
S1 = (P x 2) – H
(R2 = P + (H - L) = P + (R1 - S1
(S2 = P - (H - L) = P - (R1 - S1
در این فرمول:
P - نقطۀ محور
L - کف قبلی
H - اوج قبلی
R1 - سطح مقاومت 1
S1 - سطح حمایت 1
R2 - سطح مقاومت 2
S2 - سطح مقاومت 2
استراتژی معاملۀ نیروی حرکت
معاملۀ نیروی حرکت مبتنی است بر یافتن قوی ترین ابزار تجاری که همچنین احتمالاً می تواند بالاتر معامله شود و مبتنی است بر این مفهوم که روند موجود احتمالاً بجای برگشت، ادامه خواهد یافت.
معامله گری که از این استراتژی پیروی می کند احتمالاً ارزی که روند صعودی نشان داده است را می خرد و ارزی که روند نزولی نشان داده است را می فروشد. بنابراین، برخلاف معامله گران محورهای روزانه که در کف می خرند و در اوج می فروشند، معامله گران نیروی حرکت در بالا می خرند و در بالاتر می فروشند.
معامله گرانی که از این روش استفاده می کنند از اندیکاتورهای تکنیکی مختلفی استفاده می کنند همچون MACD، RSI، نوسانگر اندازه حرکت تا بتوانند حرکت قیمت ارز را تعیین کرده و دربارۀ اینکه چه معامله ای باز کنند تصمیم بگیرند. آنها همچنین به اخبار و حجم سنگین برای اتخاذ تصمیم های معاملاتی صحیح نیز توجه می کنند. معاملۀ نیروی حرکت نیازمند عضویت در خبرنامه های خبرگزاری ها و زیر نظر گرفتن هشدارهای قیمت برای ادامۀ کسب سود است.
به گفتۀ تحلیل گر مالی مشهور، "لاری لایت"، استراتژی های نیروی حرکت می توانند به سرمایه گذاران کمک کنند به بازار ضربه بزنند و از برخوردها دوری کنند، به شرط آنکه با پیروی از روند که فقط برای سهامی که در حال رشد هستند تمرکز دارد همراهی ایجاد شده باشد.
استراتژی معاملۀ انتقالی
نکات کلیدی
- استراتژی معاملۀ انتقالی (کری ترید) بسیار متداول است.
- از آنجاییکه معاملۀ انتقالی یک استراتژی با ریسک بالا است، مناسب سرمایه گذارانی است که تحمل بالایی برای از دست سرمایه شان دارند.
- چه موقع باید معاملۀ انتقالی انجام داد و چه موقع باید از آن خارج شد.
معاملۀ انتقالی (کری ترید) چیست؟
معامله انتقالی یک استراتژی معاملاتی است که معامله گر در آن در یک نرخ بهرۀ پایین قرض می گیرد و در یک دارائی با یک نرخ بهرۀ بالا سرمایه گذاری می کند. به عبارت دیگر، معاملۀ انتقالی در اغلب اوقات عبارت است از قرض گرفتن در یک ارز با یک نرخ بهرۀ پایین و تبدیل مبلغ قرض گرفته شده به یک ارز دیگر. و البته از این روش در سهام، کالاها، املاک و اوراق قرضه که به شکل ارز دوم نمایش داده شوند نیز می توان استفاده کرد.
استراتژی معاملۀ انتقالی مانند سایر استراتژی ها دارای مزیت ها و معایبی است::
معایب
- خطر ریزش شدید نرخ مبادله ای ارز وجود دارد که می تواند منجر به از بین رفتن سود شود.
- مانند دارائی های سرمایه گذاری شده - آنها می توانند دچار تغییر شوند و میزان درآمد افت کند.
- هج کردن یک گزینه است اما مزیت های زیادی ندارد زیرا پولی که برای بیمۀ زیان ها خرج می شود، سود معامله گران از تفاوت در نرخ های بهره را پوشش خواهد داد.
- این استراتژی معامله می تواند منجر به ایجاد یک حباب مالی شود.
مزیت ها
- یکی از جذاب ترین بخش معاملۀ انتقالی (کری ترید) سادگی آن است.
- معاملۀ انتقالی به معامله گر اجازه می دهد که از اهرم استفاده کند که معامله را بیش از پیش جذاب می کند.
- سودآوری.
در مجموع اگر یک معامله گر تصمیم بگیرد که از این استراتژی استفاده کند در آن صورت ضروری است که دارای مهارت باشد و مراقب تغییراتی که رخ می دهند باشد.
مدیریت ریسک در معاملۀ انتقالی
شکی نیست که استراتژی معاملۀ فارکس بسیار جالب است اما دارای ریسک نیز هست به همین دلیل باید از مدیریت ریسک استفاده شود. بدون مدیریت ریسک، حساب معامله گر توسط یک اتفاق غیرمنتظره از بین می رود. بهترین زمان برای انجام معاملۀ انتقالی زمانی است که عوامل بنیادی و روحیۀ بازار از انجام این معامله حمایت می کنند. بکار گیری هج (پوشش ریسک) مناسب را فراموش نکنید.
چه موقع وارد یک معاملۀ انتقالی بشویم و چه موقع از آن خارج شویم؟
بهترین زمان برای استفاده از استراتژی معاملۀ انتقالی زمانی است که بانک ها مشغول بررسی هستند یا نرخ های بهره افزایش پیدا می کنند. بسیاری از مردم شروع به خرید ارز می کنند به همین دلیل ارزش جفت ارز بالا می رود. تامادامیکه ارزش ارز کاهش پیدا نکند، معامله گران سود می کنند.
بدترین زمان برای استفاده از استراتژی معاملۀ انتقالی زمانی است که نرخ های بهره کاهش پیدا می کنند. تغییرات در سیاست پولی نیز به معنای تغییر در ارزش ارز است. هرگاه نرخ های بهره کاهش پیدا کنند تقاضا برای ارز نیز کاهش پیدا می کند.
محاسبه
برای اینکه استراتژی معاملۀ انتقالی منجر به سود شود باید تغییری در افزایش نرخ بهره رخ دهد یا اینکه هیچ حرکتی رخ ندهد.
مثال معاملۀ انتقالی
فرض کنید که یک سرمایه گذار 1000 ین ژاپن با بهرۀ 0 قرض می گیرد و سپس ین را به دلار آمریکا تبدیل می کند و از مبلغ برای خرید اوراق قرضۀ دولتی با نرخ بهرۀ 5.3% استفاده می کند. به این ترتیب سرمایه گذار 5.3% سود می کند به شرط آنکه نرخ مبادله ای بین دلار آمریکا و ین ژاپن همان نرخ باقی بماند.
بسیاری از سرمایه گذاران معاملۀ انتقالی ارز انجام می دهند زیرا ساده است و در هنگام استفاده از اهرم نیز سودآور می شود. دربارۀ اهرم در فارکس چیست، مطالب بیشتری مطالعه کنید. به عنوان مثال، اگر اهرم در معاملۀ فوق الذکر 10:1 باشد، معامله گر 53% سود می کند. اما هرچه سود بالقوه افزایش پیدا کند، ریسک نیز بالاتر خواهد رفت به شرطی که نرخ مبادله ای بین دلار آمریکا و ین ژاپن تغییر کند. مثلاً اگر دلار آمریکا در برابر ین ژاپن افت کند، معامله ارزش اش را از دست خواهد داد. بنابراین هرگاه از اهرم استفاده شد و نرخ بهره تغییر کند، معامله گر ارزش ده برابر بیشتر را از دست خواهد داد (به شرط آنکه معامله گر از هج مناسب استفاده نکرده باشد).
کلام آخر دربارۀ معاملۀ انتقالی
کلام آخر این است که استراتژی معاملۀ انتقالی سودآور است بخصوص در زمانیکه از اهرم استفاده شود، بسیار ساده است و ریسک دارد. معامله گر همیشه باید از مدیریت ریسک مناسب استفاده کند. معامله گر باید بداند چه موقع معاملۀ انتقالی انجام دهد و چه موقع از آن خارج شود. و بخش مهم این استراتژی این است که شما قبل از استفاده از این استراتژی پرخطر باید مهارت و تجربه کسب کرده باشید.
استراتژی تأمین فارکس
تأمین عموماً به عنوان استراتژی ای قلمداد می شود که از سرمایه گذاران در برابر رخ دادهایی که می توانند منجر به زیان شوند محافظت می کند.
ایدۀ اصلی در پس تأمین ارز، خرید یک ارز و فروش ارز دیگر به امید جبران زیان های معاملۀ اول با سود معاملۀ دوم است. این استراتژی، بخصوص در مواقعی که ارزها همبستگی دارند عمل خواهد کرد.
به منظور تأمین ارز به محض اینکه در جهتی غیرمنتظره حرکت کرد شما باید ارز دومی را در معامله ای بر خلاف جهت معامله ای که دارید بخرید. این استراتژی بر خلاف سایر استراتژی ها برای کسب سود نیست و هدفش کاهش زیان و عدم اطمینان می باشد.
این یک نوع خاص از استراتژی است که هدف اصلی اش کاهش زیان و افزایش احتمال برد است.
در اینجا به عنوان مثال از یکی از جفت ارزها استفاده می کنیم و سعی می کنیم یک تأمین ایجاد کنیم. فرض کنید که دلار در یک زمابندی خاص تقویت می شود و برخی از جفت ارزها که شامل USD می شوند مقادیر متفاوتی را نشان می دهند. مانند جفت ارز GBP/USD که بطور مثال 0.60% افت کرده است، جفت ارز JPY/USD که 0.75% افت کرده است و جفت ارز EUR/USD که 0.30% افت کرده است. بهتر است به عنوان یک معاملۀ هدایتی جفت ارز EURUSD را در نظر بگیریم که ریزش کمتری دارد و به همین دلیل اگر جهت بازار تغییر کند آن را نشان می دهد و بیش از دیگر جفت ارزها بالا می رود.
پس از خرید جفت ارز EURUSD نیاز به جفت ارز دیگری داریم که به عنوان یک تأمین عمل کند. بار دیگر نگاهی به مقادیر ارزها می اندازیم و ارزی را انتخاب می کنیم که نسبتاً ضعیف تر است. که در اینجا و در این مثال آن ارز، JPY می باشد و جفت ارز EUR/JPY می تواند گزینۀ خوبی باشد. بنابراین می توانیم با فروش EURJPY معاملۀ خریدمان روی EURUSD را تأمین کنیم.
نکتۀ مهم و لازم به ذکر در اینجا این است که تأمین ارز علاوه بر کاهش خطر با کاهش سود نیز همراه است بنابراین استراتژی تأمین نمی تواند تضمین کنندۀ سودهای کلان باشد بلکه فقط سرمایه تان را تأمین می کند و به شما کمک می کند تا از زیان فرار کنید یا اینکه لااقل زیان را کاهش دهید. هرچند، اگر این استراتژی به درستی بکار گرفته شود می تواند هر دو معامله را به سود برساند.
استراتژی معاملۀ سبد
استراتژی معاملۀ سبد
متنوع سازی یک قانون طلایی در معامله است که اساس استراتژی معاملۀ سبد را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر، همۀ تخم مرغ های تان را درون یک سبد قرار ندهید.
معاملۀ سبد در فارکس عبارت است از فروش و خرید جفت ارزهای مختلف بطور همزمان. جفت ارزهایی که می توانند همبسته یا غیرهمبسته باشند. هدف این است پس از بسته شدن همۀ معاملات باز، یک برآیند مثبت در سود کسب شود. یعنی اینکه الزاماً همۀ معاملات نباید سود کنند اما مجموع همۀ معاملات باید مثبت باشد.
نکات کلیدی
- معاملۀ سبد عبارت است از استراتژی مدیریت سبد به منظور خرید یا فروش تعداد زیادی سهام بطور همزمان. از این استراتژی می توان در بازارهای آتی و فارکس هم استفاده کرد.
- معاملات در سبد باعث می شود تا سرمایه گذاران معامله را شخصی سازی کنند و یک توزیع آسان بین تعداد زیادی اوراق بهادار انجام دهند و سرمایه گذاری های شان را کنترل کنند.
- سبدهای معاملاتی می توانند متنوع باشند و از سهام و جفت ارزها تا کالاها و محصولات سرمایه گذاری تشکیل شوند.
معاملۀ سبد چیست
معاملۀ سبد نوعی از معاملات همزمان است که گروهی از اوراق بهادار مختلف یا جفت ارزها را شامل می شود. از معاملۀ سبد می توان در بازارهای مختلف مانند فارکس، سهام، آتی و غیره استفاده کرده.
این استراتژی به معامله گر اجازه می دهد ه یک فهرست از سهام ایجاد کند که سبد نام دارد و سپس معامله گر می تواند کل سبد را به عنوان یک دارائی ذخیره کند، مدیریت کند و زیر نظر داشته باشد. از سبدها می توان برای سرمایه گذاری و زیر نظر گرفتن سهامی که طبق شیوۀ سرمایه گذاری، بخش بازار، رویداد زندگی یا هر دسته بندی که معامله گر تمایل داشته باشد گروه بندی شوند استفاده کرد.
توجه: رسیدن به درک خوب از اقتصادهای ارزهایی که معامله گر روی آنها سرمایه گذاری می کند اهمیت دارد.مثالی از معاملۀ سبد
در ابتدا معامله گر باید جفت ارزی را پیدا کند که دارای یک روند مشخص باشد، یک روند صعودی یا یک روند نزولی. پس از تعیین جهت کلی یک جفت ارز معین بر اساس قدرت ها و ضعف های دو ارز، یک سبد از ارزها را می توان انتخاب کرد.
به عنوان مثال، اگر یک معامله گر روند قدرتمند نزولی برای USD/JPY پیدا کند، این می تواند جفت ارز فارکس مبنا در سبدش باشد. روند نزولی USD/JPY یعنی اینکه ین ژاپن در حال تقویت شده است.
پس از آنکه مشخص شد ین ژاپن در حال تقویت شدن است، معامله گر بجای اینکه فقط جفت ارز USD/JPY را بفروشد، متنوع سازی می کند یعنی همزمان GBP/JPY, EUR/JPY و AUD/JPY را هم می فروشد.
به این ترتیب اگر معامله گر فقط روی معاملۀ USD/JPY ریسکی معادل 4% کرده است، اکنون همین ریسک روی چهار جفت ارز پخش می شود. یعنی برای هر جفت ارز 1% ریسک اختصاص پیدا می کند. البته اگر روند اصلی اشتباه از آب دربیاید در آن صورت زیان اجتناب ناپذیر خواهد بود.
روش GeWorko
روش GeWorko یک ابزار عالی برای مشخص کردن سبدها و ابزارهای همبسته و معاملۀ آنها است. معامله گر با استفاده از این روش می تواند یک سبد ایجاد کند و در آن سبد یک دارائی مالی را در برابر دیگری مظنه گذاری کند که این می تواند به شکل مقداری، درصدی یا نسبت های قیمتی باشد.
پس از آنکه معامله گر سبد را ایجاد کرد، می تواند روابط دارائی ها را دنبال کند و مشخص کند که چه ارتباطی بین آنها وجود دارد. مثلاً اگر ارتباط شان به شکل یک خط مستقیم است معنایش این است که هرگاه یک دارائی تغییر کند، دارائی دیگر نیز به همان میزان تغییر می کند یا اگر یک خط اریب ثابت است معنایش این است که هرگاه یک دارائی رشد کند دارائی دیگر ریزش پیدا می کند و معامله گر می تواند دربارۀ اینکه چه چیزی را بفروشد یا بخرد تصمیم نهایی بگیرد.
ویژگی خاص این روش عبارت است از شیوۀ بیان ارزش یک دارائی معین یا یک سبد از طریق ارزش یک دارائی مظنه گذاری شده یا یک سبد از دارائی ها مبتنی بر نسبت قیمت های شان. روش GeWorko، مدل تقاطع نرخ ارز را به سبدهای دارائی و دارائی های دلخواه گسترش می دهد.
مزایای معاملۀ سبد
- معاملۀ سبد به سرمایه گذاران کمک می کند تا سرمایه گذاری های شان را کنترل کنند. معامله گران می توانند یک یا چند اوراق بهادار را به سبد اضافه یا از سبد حذف کنند. دنبال کردن عملکرد کلی سبد معاملات همچنین زمان زیر نظر گرفتن اوراق بهادار را کوتاه می کند و فرآیندهای اجرایی را ساده تر می کند.
- معاملۀ سبد پخش کردن سرمایه گذاری ها در چندین اوراق بهادار را برای سرمایه گذار راحت تر می کند. سرمایه گذاری ها معمولاً با استفاده از تعداد سهام، مبلغ دلار یا وزن درصد توزیع می شوند. تعداد سهام یک عدد مساوی را به هر سهم اختصاص می دهد تا در سبد باقی بمانند. دلار و درصد برای توزیع اوراق بهادار، یک مبلغ دلار یا یک میزان درصد را اختصاص می دهد.
- سرمایه گذاران می توانند یک سبد ایجاد کنند که مطابق اهداف سرمایه گذاری شان باشد. سبدها می توانند شامل سهام یک بخش خاص یا سهام دارای یک سرمایۀ بازار خاص باشند.
کلام آخر
استراتژی معاملۀ سبد هیچ معایبی ندارد. این استراتژی در کل شامل متنوع سازی ریسک ها می شوند. مزایای آن عبارتند از انتخاب شخصی شده، کنترل و توزیع آسان. استراتژی معاملۀ سبد را می توان برای معامله در فارکس یا قراردادهای آتی نیز استفاده کرد.
سبد قطعاً شامل معاملاتی می شود که ضرر کرده اند و معامله گر باید برای این موضوع آمادگی داشته باشد. در هنگام استفاده از این استراتژی باید سبدی ایجاد کنید که زیان ها در آن توسط سودها خنثی می شوند.
استراتژی معاملۀ سبد دارای پتانسیل کسب سودهای بزرگ است به شرط آنکه عاقلانه انجام شود.
استراتژی بخر و نگهدار
نکات کلیدی
- استراتژی بخر و نگهدار یکی از راه های متداول و اثبات شده برای سرمایه گذاری در بازار سهام است.
- استراتژی بخر و نگهدار مانند سایر استراتژی های معاملاتی مزیت ها و معایبی دارد.
- هر سرمایه گذاری که نگهداری شود و پس از یک دورۀ زمانی بیشتر از یک سال فروخته شود مشمول مالیات با نرخ بهرۀ بلندمدت مطلوب تر خواهد شد.
استراتژی بخر و نگهدار چیست
"خرید و نگهداری" یک استراتژی سرمایه گذاری غیرفعال است که در آنجا یک معامله گر اقدام به خرید سهام، جفت ارزها یا سایر انواع اوراق بهادار نظیر صندوق های ETF می کند و سپس بدون توجه به نوسانات کوتاه مدت در بازار آنها را برای مدتی طولانی نگه می دارد. استراتژی بخر و نگهدار در واقع مبتنی است بر روندهای بلندمدت.
استراتژی بخر و نگهدار یکی از راه های متداول و اثبات شده برای سرمایه گذاری در بازار سهام است. سرمایه گذاران در این استراتژی نگران زمابندی بازار یا تصمیم گیری بر اساس تحلیل و مدل های ذهنی نیستند. این استراتژی به زمان و پول زیادی نیاز دارد و فرصت قابل توجهی را در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهد اما سرمایه گذاران باید مراقب حرکات غیرقابل پیش بینی در بازار باشند و زیان شان را متوقف کنند و قبل از اینکه خیلی دیر بشود کسب سود کنند.
استراتژی بخر و نگهدار چگونه کار می کند
زمانیکه سرمایه گذار سهام را می خرد، در واقع مالک بخشی از شرکت می شود که به او امتیازاتی می دهد. امتیازاتی مانند حق رای و سهم داشتن در سود شرکت همزمان با رشدها و پیشرفت های شرکت. اگر مقدار سهامی که خریداری شده اند قابل توجه باشد در آن صورت سرمایه گذار می تواند نقش مؤثری داشته باشد و سودش را در آینده تضمین کند. سهامداران دربارۀ موضوعات حساس مانند ادغام ها و خریدها و انتخابات مدیران در هئیت مدیره حق رای دارند.
سرمایه گذاران باید متوجه باشند و بپذیرند که تغییرات نیاز به زمان دارند. آنها بجای اینکه با سهام مانند معامله گران روزانه در قالب کسب سودهای کوتاه مدت برخورد کنند باید در میان اوج ها و فرودهای بازار یک سرمایه گذاری بلندمدت انجام دهند.
سرمایه گذاران هم در معرض یک زیان بی حد و اندازه هستند و هم در معرض سودهای کلان قرار دارند.
مزیت ها و معایب استراتژی بخر و نگهدار
مزیت های - استراتژی بخر و نگهدار دارای یک زمان تضمین شده و زمانی برای گردآوری سودهای زیاد از سرمایه گذاری است. بنجامین گراهام، وارن بافت، جک بوگل، جان تمپلتون، پیتر لینچ غول های استراتژی بخر و نگهدار هستند و تجربیات شان به ما نشان می دهد که این استراتژی می تواند یک استراتژی مؤثر باشد. البته شرط اصلی موفقیت این است که یک سهام با دقت برای خرید انتخاب شود.
این استراتژی وقت کمتری از سرمایه گذار می گیرد و استرس کمتری به او وارد می کند. سرمایه گذاران فقط می نشینند و به بازار نگاه می کنند و می بینند که چگونه فرصت هایی برای رشد بیشتر به دست می آورند و خیلی راحت فقط می گذارند که سرمایه گذاری شان انجام شود بدون اینکه نگران باشند چگونه باید نقاط "دقیق" ورود به بازار و خروج از بازار را پیدا کنند و مجبور باشند دائم قیمت ها را بررسی کنند.
تطابق بهتر با مالیات - هرگونه سرمایه گذاری که شامل نگهداری و فروش برای یک دورۀ زمانی بیشتر از یک سال شود مشمول مالیات با نرخ بلندمدت مطلوب تر می شود درحالیکه نرخ مالیات برای دوره های زمانی کوتاه تر بالاتر است.
معایب - زمانیکه یک معامله گر تصمیم می گیرد یک سهام را بخرد و نگهدارد معنایش آن است که قرار است برای مدتی طولانی آن سهام را در اختیار داشته باشد. پس معامله گر باید نظم داشته باشد و در مدتی که این سهام را در اختیار دارد به فرصت های سرمایه گذاری دیگر در بازار توجه نکند. انجام این کار بسیار دشوار است مخصوصاً در زمانیکه معامله گر مشاهده می کند سهامی که خریداری کرده از سایر سهام عقب تر است.
صرف وقت زیاد برای مشاهدۀ یک حرکت مثبت - مشخص نیست سهام پس از چه مدت شروع به رشد کند و سرمایه گذاران مجبور هستند که صبور باشند.
بحران - اینکه سهام برای چند سال حفظ شده است به معنای آن نیست که مصون از خطا و اشتباه هم هست. اگر بحرانی رخ دهد، همه چیز عوض خواهد شد.
کلام آخر دربارۀ استراتژی بخر و نگهدار
استراتژی بخر و نگهدار یک استراتژی سرمایه گذاری بلندمدت است که برای سرمایه گذارانی مناسب است که می توانند خارج از استراتژی های روزانه، برای مدت زمانی طولانی سبد سرمایه گذاری شان را دنبال کنند. اجرای این استراتژی به خودی خود دشوار نیست اما سرمایه گذاران باید بتوانند سهام در حال رشد یا سهامی که در قیمت پایین قرار دارند را پیدا کنند. سرمایه گذاران برای انجام این نوع استراتژی باید در سطوح خرد و کلان، تحلیل های بنیادی بلندمدت انجام دهند.
استراتژی معاملۀ جفتی/اسپرد
نکات کلیدی
- سهام در یک معاملۀ جفتی باید دارای یک همبستگی مثبت بالا باشند که نیروی پیشبرندۀ استراتژی معاملۀ جفتی محسوب می شود.
- هدف آپشن های های اسپرد تقویم این است که از حرکت خنثی و بدون جهت سهام کسب سود کند و اگر بازار در جهت دیگر حرکت کند با یک ریسک محدود به سمت قیمت سهام اسپرد تقویم حرکت کند.
- اسپردهای تقویم به معامله گران اجازه می دهد که معامله ای انجام دهد که زمان کمترین اثر را بر آن دارد.
- اسپرد تقویم زمانی پرسودتر می شود که تا زمان منقضی شدن ماه بعد آپشن، دارائی اصلی در جهت دیگر حرکت بزرگی نداشته باشد.
استراتژی معاملۀ جفتی
معاملۀ جفتی یک استراتژی معاملاتی است که شامل تطابق یک معاملۀ خرید با یک معاملۀ فروش در دو سهام دارای همبستگی بالا می شود. این استراتژی مبتنی است بر همبستگی تاریخی دو سهم. سهام در معاملۀ جفتی باید دارای یک همبستگی مثبت بالا باشند که نیروی پیشبرندۀ سودهای این استراتژی محسوب می شود.
استراتژی معاملۀ جفتی در زمانیکه معامله گر می تواند یک واگرایی همبستگی را تشخیص دهد بهترین استراتژی محسوب می شود. بر اساس این باور تاریخی که دو اوراق بهادار یک همبستگی معین را حفظ می کنند، هر زمان همبستگی دچار تزلزل می شود باید از این استراتژی استفاده کرد. هرگاه سهامی که در قیمت پایین هستند، افزایش قیمت پیدا کنند و قیمت سهامی که ارزش بالا دارد کاهش پیدا کند، در آن صورت می توان از این استراتژی سود گرفت. سود خالص عبارت است از مجموع سود کسب شده از دو موقعیت معاملاتی.
از استراتژی معاملۀ جفتی می توان در بازار سهام، ارزها، کالاها و حتی آپشن ها استفاده کرد.
معاملۀ اسپرد چیست
معاملۀ اسپرد عبارت است از خرید یک سهام و فروش سهام مرتبط دیگر به عنوان یک واحد. از معاملات اسپرد معمولاً همراه با قراردادهای آتی یا آپشن استفاده می شود تا یک معاملۀ خالص همراه با یک ارزش مثبت که اسپرد نامیده می شود دریافت شود. معاملۀ اسپرد بصورت جفتی انجام می شود که ریسک اجرا را از بین می برد.
مزیت های معاملۀ اسپرد
- یک فرصت ریسک پایین تر ارائه می دهد.
- در هنگام انتخاب با دقت معاملات و کنترل دائمی آنها، احتمال گردآوری یک سود کامل در زمان انقضاء افزایش پیدا می کند.
- معاملات معمولاً 6 تا 21 روز بطور می انجامد که به معنای آن است که سرمایه بطور مداوم برای یک معامله کار می کند.
- معاملۀ اسپرد فرصت های درآمد باثبات را ارائه می دهد.
- این یک استراتژی کامل است که در زمان نوسان بازار از آن استفاده می شود.
معایب معاملۀ اسپرد
- سود پایین تر.
انواع معاملات اسپرد
چند نوع معاملۀ اسپرد وجود دارند:
- اسپردهای درون کالایی (تقویمی) - یک معاملۀ اسپردی است که شامل خرید همزمان قراردادهای آپشن و آتی که یک تاریخ انقضای مشخص دارند و فروش همان ابزارها در تاریخ انقضای دیگر می شود. این خریدهای انفرادی که تحت عنوان پایه* های اسپرد شناخته می شوند فقط در تاریخ انقضاء تفاوت دارند. آنها متعلق به یک بازار و یک قیمت سهام هستند.
- اسپردهای درون کالایی - این اسپردها از دو کالای تمایز اما مرتبط تشکیل می شوند که بازتاب دهندۀ ارتباط اقتصادی بین آنها است.
- اسپردهای آپشن - از قراردهای آپشن متفاوت در کالا یا سهام اصلی یکسان ایجاد می شوند.
- اسپردهای IRS (سوآپ نرخ بهره) - با پایه هایی در ارزهای متفاوت اما یکسان یا با سررسیدهای مشابه ایجاد می شوند.
* یک معاملۀ اسپرد عبارت است از خرید همزمان یک اوراق بهادار و فروش یک اوراق بهادار مرتبط به عنوان یک واحد که پایه ها نامیده می شود.
آپشن های اسپرد تقویم چیست
اسپرد تقویم یک استراتژی آپشن است که شامل خرید و فروش دو آپشن با قیمت و نوع یکسان اما تاریخ انقضاهای متفاوت می شود.
اسپردهای تقویم و عمودی وجود دارند.
اسپرد تقویم عبارت است از یک استراتژی آتی یا آپشن که شامل باز شدن همزمان یک معاملۀ خرید و یک معاملۀ فروش در یک دارائی اصلی یکسان اما با تاریخ های انتقال متفاوت می شود. معامله گر در استراتژی اسپرد تقویم یک قرارداد بلند مدت تر را می خرد و آپشن نزدیک تر را می فروشد و این خرید و فروش در قیمت یکسان انجام می شوند. اگر برای هر ماه از دو قیمت سهام متفاوت استفاده شود در آن صورت به عنوان یک اسپرد مورب شناخته می شود.
معاملۀ اسپرد تقویم شامل فروش یک آپشن (put option یا call option) با یک تاریخ انقضای نزدیک و همزمان خرید یک آپشن (put option یا call option) با یک تاریخ انقضای طولانی تر می شود. هر دو آپشن از یک نوع هستند و یک قیمت یکسان دارند. همچنین یک اسپرد تقویم وارونه هم وجود دارد که در آنجا معامله گر معاملۀ در جهت مخالف انجام می دهد. برای یک سهام اصلی یکسان، یک آپشن نزدیک تر را می خرد و آپشن طولانی تر را می فروشد.
از منظر تکنیکی، اسپرد تقویم در واقع فرصتی را برای معاملۀ انحراف نوسان افقی فراهم می کند که عبارت است از سطوح متفاوت نوسان در دو نقطه به بطور همزمان. اسپرد تقویم سپس شامل کسب سود از سرعت شتاب انقضای زمان می شود در حالیکه قرار گرفتن در معرض حساسیت یک قیمت آپشن به دارائی اصلی را محدود می کند. انحراف افقی عبارت است از تفاوت سطوح نوسان بین تاریخ های انقضای مختلف.
مثال آپشن های اسپرد تقویم
فرض کنید که سهام شرکت AmerisourceBergen Corp در اواسط آوریل در قیمت 73.05 دلار معامله می شود و معامله گر می تواند وارد اسپرد تقویم زیر بشود:
آپشن کال 73 ژوئن را برای 0.87% بفروشید (87$ برای یک قرارداد)
آپشن کال 73 ژوئیه را برای 1.02% بخرید (102 دلار برای هر قرارداد)
هزینۀ خالص (بدهی) اسپرد بنابراین (1.02 - 0.87) $0.15 (یا 15 دلار برای یک اسپرد) است.
این اسپرد تقویم بیشترین پرداخت را خواهد داشت مشروط به آنکه سهام ABC تا انقضای آپشن در ژوئن بدون تغییر باقی بماند و به این ترتیب معامله گر فرصت پیدا می کند تا حداکثر سود برای آپشنی که فروخته شده است را گردآوری کند. سپس اگر سهام بین آن زمان و انقضای ژوئیه رشد کند، پایۀ دوم سود خواهد کرد.
اگر قیمت در آیندۀ نزدیک دچار نوسان شود، اما بطور کلی رشد کند و تا انقضای ژوئن پایین 85 بسته شود، در آن صورت حرکت ایده آل بازار برای سود رخ داده است. این اجازه خواهد داد تا قرارداد آپشن ژوئن بی ارزش منقضی شود و معامله گر هنوز فرصت داشته باشد که از حرکت صعودی تا انقضای ژوئیه سود کند.
کلام آخر دربارۀ استراتژی معاملۀ جفتی
بازار مملو از افت و خیز است که می توانند به بازیگران ضعیف که آمادگی دارند لطممه بزند. خوشبختانه معامله گران و سرمایه گذاران با استفاده از استراتژی های بازار خنثی نظیر معاملۀ جفتی می توانند از همۀ شرایط بازار کسب سود کنند. بخش جذاب استراتژی معاملۀ جفتی، سادگی آن است.
استراتژی روند - سویینگ در فارکس چیست
معاملۀ نوسان، استراتژی ای است که در آن معامله گران دارائی را از یک تا چند روز نگه می دارند و منتظر می مانند تا از "نوسانات" یا تغییرات قیمت کسب سود کنند.
یک معاملۀ نوسانی از یک معاملۀ روزانه طولانی تر و از یک معاملۀ خرید و حفظ کوتاه تر است که می تواند حتی سال ها حفظ شود.
استراتژی روند
معامله گران نوسان از مجموعه ای از قواعد ریاضی استفاده می کنند تا نمودهای احساسی معامله را حذف کرده و یک تحلیل متمرکز انجام دهند. آنها می توانند با استفاده از تحلیل های تکنیکی و بنیادی یک سیستم معاملاتی ایجاد کنند و نقاط خرید و فروش را تعیین نمایند. اگر در برخی از استراتژی ها روند بازار از اهمیت اساسی برخوردار نیست، در معاملۀ نوسان اولین عاملی است که مورد توجه قرار می گیرد.
سویینگ در فارکس چیست
معامله گرانی که از این استراتژی پیروی می کنند روند اصلی نمودار را معامله می کنند و به مفهوم "روند دوست تان است" اعتقاد دارند. اگر ارز در یک روند صعودی باشد در آن صورت معامله گران نوسان خرید انجام می دهند. اما اگر ارز در یک روند نزولی باشد در آن صورت آنها می فروشند. روند اغلب واضح نیست و جهتی افقی دارد نه صعودی است و نه نزولی. در این صورت قیمت ارز در یک الگوی قابل پیش بینی بین سطوح مقاومت و حمایت حرکت می کند. فرصتی که در اختیار معامله گران نوسان قرار می گیرد این است که در اینجا در نزدیک سطح حمایت یک معاملۀ خرید باز کند و در نزدیکی سطح مقاومت یک معاملۀ فروش باز کند.
استراتژی های فارکس مبتنی بر انواع دستور معاملاتی
معاملۀ دستور به معامله گران کمک می کنند تا با استفاده از دستورهای مختلف از جمله دستورهای بازار، دستورهای در حال انتظار، دستورهای Limit، دستورهای Stop، دستورهای توقف ضرر (SL) و دستورهای OCO در مناسب ترین زمان وارد بازار یا از آن خارج شوند.
در حال حاضر، پلتفرم های معاملاتی پیشرفته در حال حاضر انواع متنوعی از دستورهای معاملاتی را ارائه می دهند که صرفاً شامل دکمه های "خرید" و "فروش" نمی شوند. هر نوع از دستورهای معامله می تواند نشان دهندۀ یک استراتژی خاص باشد. به منظور بکارگیری استراتژی دستور صحیح، آگاهی از زمان و نحوۀ معامله و اینکه چه دستوری در یک وضعیت ارائه داده شده استفاده گردد دارای اهمیت است.
متداول ترین دستورهای فارکس که یک معامله گر می تواند در معامله اش از آنها استفاده کند عبارتند از:
- دستورهای بازار - دستور بازار زمانی قرار داده می شود که معامله گر بخواهد در بهترین قیمت ممکن خرید یا فروش انجام دهد. رابط های ورودی دستور بازار معمولاً فقط دارای گزینه های "خرید" و "فروش" می شوند که آن را برای استفاده، سریع و آسان می کند.
- دستورهای در حال انتظار - دستورهای در حال انتظار معمولاً در شش نوع موجود می باشند که به معامله گر اجازه می دهند که بتواند در یک قیمت قبلی خاص یک ابزار معاملاتی را بخرد یا بفروشد. دستورهای در حال انتظار (buy limit, sell limit, buy stop, sell stop, buy stop limit و sell stop limit) به این منظور قرار داده می شوند تا یک معامله به محض رسیدن قیمت به یک سطح خاص اجرا شود.
- دستورهای Limit - دستورهای Limit این امکان را به معامله گر می دهند که بتوانند یک ابزار معاملاتی را در یک قیمت خاص بخرد یا بفروشد. به عبارت دیگر، معامله گر قبل از هر چیز باید قیمت های دلخواه خرید و فروش را تعیین کند. دستور buy limit به معامله گر امکان می دهد که در قیمت خاص یا پایین تر بخرد. دستور sell limit به معامله گر این امکان را می دهد که بتواند در قیمتی خاص یا حتی بالاتر بفروشد. به محض اینکه قیمت به قیمت تعیین شده برسد، دستور Limit اجرا می شود.
- دستورهای Stop - دستور sell stop یا دستور stop buy پس از آنکه قیمت به سطح stop ، سطح قیمت تعیین شده، برسد اجرا می شود. دستور buy stop بالای بازار قرار داده می شود و دستور sell stop پایین بازار قرار داده می شود.
- دستورهای Stop loss - دستور stop loss برای محدود کردن خطر معامله مورد استفاده قرار می گیرد. این دستور در سطح قیمتی خاصی قرار داده می شود که معامله گر نمی خواهد یا اینکه آمادگی ندارد فراتر از آن پولش را به خطر اندازد. شما برای یک معاملۀ خرید باید یک دستور Stop loss در پایین نقطۀ ورودی قرار دهید که از شما در برابر افت های بازار محافظت می کند. در حالیکه برای یک معاملۀ فروش، دستور را بالای نقطۀ ورود قرار می دهید تا در برابر رشدهای بازار محافظت شوید.
- دستور OCO - دستور OCO (یکی دیگری را لغو می کند) ترکیبی از دو دستور در حال انتظار را ارائه می دهد که به منظور باز کردن یک معامله در قیمتی متفاوت با قیمت جاری بازار قرار داده می شود. اگر یکی از آنها اجرا شود، دیگری بطور خودکار لغو خواهد شد.
استراتژی های معاملۀ الگوریتمی
معاملۀ الگوریتم که تحت عنوان معاملۀ فارکس خودکار شده نیز شناخته می شود یک روش خاص برای معامله است که مبتنی بر یک برنامۀ کامپیوتری می شود که به تشخیص خرید یا فروش یک جفت ارز در یک چهارچوب زمانبندی خاص کمک می کند.
این نوع از برنامۀ کامپیوتری توسط یک مجموعه از علائم مشتق شده از تحلیل تکنیکی کار می کند. معامله گران با تنظیم برنامه ای که دنبال چه علائمی باشد و اینکه چطور آنها را تفسیر کند، معامله شان را برنامه ریزی می کند.
پلتفرم های پیشرفته شامل پلتفرم های مکملی می شوند که فرصتی را برای معاملۀ الگوریتمی ارائه می دهد. چنین پلتفرم های پیشرفته ای که معامله گران می توانند از طریق آنها معاملۀ الگوریتمی انجام دهند عبارتند از NetTradeX و MetaTrader 4.
پلتفرم معاملاتی NetTradeX علاوه بر عملکردهای اصلی اش، با استفاده از برنامه های NetTradeX Advisors امکان معاملۀ خودکار را فراهم می کند. NetTradeX Advisors یک پلتفرم ثانویه است که از آن برای معاملۀ خودکار استفاده می شود و با استفاده از NTL+ (زبان NetTradeX) عملکرد پلتفرم اصلی را تقویت می کند. پلتفرم ثانویه همچنین اجازۀ اجرای عملیات پایه ای معاملاتی را در حالت "دستی" فراهم می کند، مانند باز و بسته کردن معاملات، قراردادن دستورها و استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکی.
پلتفرم معاملاتی MetaTrader 4 همچنین امکان اجرای معاملۀ الگوریتمی از طریق یک زبان برنامه نویسی یکپارچه با عنوان MQL4 را فراهم می کند. معامله گران در این پلتفرم می توانند ربات های معاملاتی خودکار که Advisors نامیده می شوند و اندیکاتورهای مختص به خودشان را ایجاد کنند. همۀ عملکردهای ایجاد برنامه مشاور (advisors) شامل اشکال زدایی، سنجش، بهینه سازی و تلفیق در MT4 Meta-Editor اجرا و فعال می شوند.
استراتژی معاملاتی فارکس متعلق به ربات ها و برنامه ها اساساً به منظور دوری از مؤلفه احساس در معامله بکار گرفته می شود چراکه گمان می شود جنبه های روانی از معاملۀ منطقی جلوگیری می کنند و اغلب تاثیری منفی روی معامله دارند.